سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شریعتی در چند جمله

چند سال پیش تحقیق مفصلی درباره شریعتی داشتم و مطالبی نوشتم. آنچه می خوانید چند جمله از خود دکتر شریعتی است در معرفی خودش که به نظ من برای معرفی شریعتی کافی است. دو بند هم از نوشته خودم را آورده‏ام که  در آغاز و پایان تحقیقم با عنوان (دین مانا دین توانا) نوشته‏ام. 

«پدرم نخستین سازنده ابعاد نخستین روحم».(دکتر شریعتی در آینه خاطرات/ ص360)

«گورویچ که نگاهی جامعه شناسانه به چشمان من بخشید و جهتی تازه و افقی وسیع در برابرم گشود و پروفسور برک، ‌مذهب را نشانم داد و فهماند که از پشت عینک جامعه شناسی چگونه می‌توان دید و همین درس بزرگ موجب شد که صدها هزار دانسته بیهوده‌ای که در این جا آموخته بودم و به کار نمی‌آمد، همه به درد بخور و ارجمند شد».(مجموعه آثار 13/ ص 327)

«همه عمر حقیقی‌ام و تمام زندگی معنوی‌ام در همین سه رشته جامعه شناسی و فلسفه تاریخ و اسلام شناسی گذشته و می‌گذرد، و در این جا تلمذ علمای بزرگ اسلامی کرده‌ام و در خارج چندین سال شاگرد گورویچ و آرون جامعه شناس و پروفسور ماسینیون و ژاک برک و برانشویگ وهانری ماسه اسلام شناس بوده‌ام و طلبه وار درسشان را خوانده‌ام و تمام فکر و ذکر و اوقات اشتغال و فراغتم همه در همین مسائل گذشته و می‌گذرد».(مجموعه آثار4/ ص 203)

« من از یک سو شرقی هستم و از سوی دیگر یک مسلمان با روح و بینش و نگرش شیعی و  از سوی دیگر انسانی که در این عصر زاده شده است و زندگی کرده است. و این عصر، عصری است که ویژگی‌های خویش را دارد، عصری که تصاعد پلیدی وجود به اوج خود رسیده است و از سوی دیگر آزادی و عدالت به اوج خود. و در طول تاریخ هرگز چنگیزی تا بدین غایت که این‌ها می‌کنند، چنگیزی نکرده است».(مجموعه آثار 25/ ص 351). 

آن‌چه در بدو نظر در آثار شریعتی جلوه بیشتری دارد، نقد کوبنده او بر بسیاری از عقاید رایج مردم است که گاه بسیار تند و طعنه آمیز می‌شود. انتقادهای صریح  او به روحانیت و تفسیر رسمی دین، به موقعیت او در میان متدینان جامعه آن روز لطمات فراوانی وارد کرد. با این همه مطالعه آثار او شخصیت دیگری را به نمایش می‌گذارد که ورای همه این قیل و قال‌هاست. او شاید جزو نخستین افرادی است که در کشور ما به دین، از برون آن می‌نگرد نه از درون. و به راحتی عقاید خود را به کناری گذاشته و بیشتر از منظری جامعه شناسانه و گاه تاریخی، دین را تماشا و تحلیل می‌کند. لذا احکام کلی‌ای که درباره دین صادر کرده فراوانند. آثار او به نوعی بیانگر انتظار او از دین است، او دینی را تحلیل و ترویج می‌کند که انتظارات او را برآورده ‌کند.  

دکتر شریعتی متفکری است که هم چون بسیاری دیگر فرزند زمانه خویش است. تحولات روزگارش بر او تأثیر فراوان دارد، به چشم خود عقب ماندگی مفرط کشورهای جهان سوم را که اسلام دین بسیاری از آنان است مشاهده می‌کند‌، تسلط استعمار او را به ستوه آورده و رکود و رخوت مردم این کشورها او را تا مرز هتاکی به عصبانیت می‌کشاند، دردمندانه افول دین را به تماشا می‌نشیند و چاره‌ای جز فریاد نمی‌یابد. ولی از آن جا که شرقی است و شرق را دوست می‌دارد و در عین حال نمی‌تواند نسبت به غرب بی‌اعتنا باشد و افکارش همه تقسیم شده‌اند، لذا خود را تقسیم می‌کند، آرمان و انگیزه‌ای شرقی برمی‌گزیند و با راه‌کاری ملهم از غرب و امروزی شده و با استفاده از ادبیات و مفاهیم مارکسیستی و غربی رایج در آن روزگار در پی توانا کردن دین برمی‌آید تا دین ماندنی باشد. و مجموعه این‌ها شخصیت او را تشکیل می‌دهد، استواری فراوانی در راه خود به کار می‌برد و پایداری ماندگاری را به نمایش می‌گذارد و بسیاری جوانان را شیفته خود و راه خود می‌کند ولی او نیز اندیشمندی است چون دیگران، آمیخته‌ای از درستی و خطا، و آثارش نیازمند بررسی‌های جدید و نو می‌باشد.

سایت فردا هم مصاحبه ای از رهبر انقلاب  منتشر کرده با عنوان شریعتی یک چهره هم چنان مظلوم که در سال 60 و توسط روزنامه جمهوری اسلامی انجام شده است.