سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ابری که در بیابان ....

اگر در بین طلبه‌ها باشید می‌بینید که بعضی طلبه‌ها گرایش بسیار شدیدی نسبت به افرادی مثل مرحوم آیت‌الله بهجت که اهل معرفت و اهل‌الله شمرده می‌شوند، دارند و شیفته امثال آقای بهجت هستند. و گاهی هم البته تلاش می‌کنند که به رنگ آن‌ها دربیایند ولی غالباً به بیش از جمع کردن عکس و سی‌دی و ... نقل چند خاطره و کرامت نمی‌رسند. بگذریم من از این طایفه نیستم و البته این را هم جزو محاسن خودم نمی‌شمرم. با این حال چون به نوعی خوره کتاب دارم و بهتر بگویم داشتم، خیلی از کتاب‌هایی را که درباره این بزرگان منتشر شده دیده و خوانده‌ام. و واضح است که من هم مثل هر کس دیگری سوال‌هایی در زمینه سیر و سلوک داشتم و از همه مهم‌تر این که خودم هم در معرض این سوالات هستم و فراوان از من راه کمال را می‌پرسند (عصاکشی کوری برای کوران شنیده‌‌اید؟). اولین چیزی که از ایشان خواندم جزوه‌ای بود به نام به سوی محبوب. توصیه‌های آیت الله بهجت به گونه‌ عجیبی راه‌گشای سوالات ذهنی‌ام شد. ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد. مکتب آیت‌الله بهجت مکتبی است عمومی و همه فهم. هیچ ذکر عجیب و غریبی ندارد و هیچ کار نامتعارفی از کسی طلب نمی‌کند. با همه ظواهر روایات و آیات هماهنگ است و اعتراض هیچ خشکه مقدس اهل ظاهری را برنمی‌انگیزد. به شدت روانشناسانه‌ است. و از همه مهم‌تر این که با همه پیش‌فرض‌های آدمی مثل من که به همه چیز گیر می‌دهد هماهنگ بود. خیلی به آنچه از مرحوم شیخ رجبعلی خیاط دریافته بودم نزدیک بود و البته عمیق‌تر. عرفان فقیهانه و شاید هم فقه عارفانه؛
گناه نکنید. به آنچه می‌دانید عمل کنید تا آن‌چه را نمی‌دانید به شما بیاموزند. نماز اول وقت بخوانید و نماز شب. لازم نیست کم حرف باشید زیاد حرف بزنید ولی به جای کلمات بی‌معنی ذکر بگویید. تا می‌توانید ریا کنید و خود را در عبادت نشان بدهید ولی به آن‌کسی که شایستگی نشان دادن دارد. و باز هم گناه نکنید.
هر بار که توصیه‌هایش را خواندم به شدت متأثر شدم.