سلام
من هم معتقدم روند پرشتاب مدرنيزاسيون، به طور طبيعي به سكولاريسم ميانجامه. يعني دين را به تدريج از عرصه جامعه كنار ميزنه و به تبع آن دينشناسان را. هر چند كه دينداران به عنوان شهروندان معمولي (نه به عنوان ديندار) و به تناسب تخصصشان، مشكلي براي ادامه حضور در عرصههاي مختلف نخواهند داشت البته مادامي كه دينداري ايشان مزاحمتي با شرايط مولود مدرنيته نداشته باشد. رضاخان هم اگر درك صحيحي از ماهيت مدرنيته داشت، ننگ دين ستيزي را به نام خود ثبت نميكرد و به جاي آن بر سرعت مدرنيزاسيون ميافزود. امروز جز ابواب طهارت و صلاه و صوم و حج و كمي هم خمس، كداميك از ابواب فقهي مورد توجه جامعه است؟ آيا قراردادهاي بيع و اجاره، مطابق مقررات شرعي تنظيم ميشود يا با تمسك به معاطات و مصالحه، خيال همه راحت شده؟ چند درصد از متدينان با قانون شفعه آشنا هستند؟ تا حالا كسي از شما در مورد مسائل شفعه سؤال كرده؟ متدينان هم كه سراغ روحانيت ميروند، فقط از مسائل عبادات فردي ميپرسند. تا ما بيايم اضلاع گوناگون مدرنيسم را عميقا اسلامي كنيم، خيلي دير شده ... نميدانم اما با اين روند، خدا كنه كه در آينده دين و دينشاسان، به امري تشريفاتي تبديل نشوند. و البته كه نبايد تسليم اين جريان شد چرا كه نتيجه قطعي آن تحريف اساس دين است. چنين مباد. اما جه بايد كرد؟ باشد وقتي ديگر. از مطلب تأملانگيزت، متشكرم. ياعلي مدد.