• وبلاگ : بر بساط نكته‌دانان...
  • يادداشت : بوسه يك زن بر چهره خدا
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + زنان زمان 

    به وبلاگ من هم سري بزنيد

    + زنان زمان 

    بالاخره اين تابو شکسته شد و اين کتاب ارزان قيمت و پربها دست به دست به دست ما رسيد

    من اصولن وقتي كتابي را به امانت ميگيرم اگر باب ميلم باشد خريداريش ميكنم

    حرفهاي سايه حرفهاي جديدي براي من نبود چون بر حسب اتفاقي كه در زندگيم افتاده اين حرفها را دو سالي ميشود از لحظات زندگيم نتيجه گيري كرده ام و به خودم يادآوريشان ميكنم

    اما سبك نوشتن مستور زيبا بود و خواننده را خيلي به فضا نزديك ميكرد و در فضا قرار ميداد

    با سلام و عرض ادب اين سايتي كه براي شما فرستادم سايت مصطفي مستور بود

    من اين كتاب را از سال 86 ميخوام بخونم اما نميدونم چرا نميشه / اونموقع كنكوري بودم كتاب رو يكي از دوستان معرفي كرد ولي چون در اون حال و هواي غير درسي نبودم اسمش رو نوشتم گوشه دفترچه يادداشتم تا اينكه هفته پيش از لابه لاي وسايلم دفترچه يادداشتم رو پيدا كردم

    ولي اين سايت رو كه در مورد روي ماه خدا را ببوس هم صحبت كرده هزار بار زير و رو كردم

    توضيحاتتون جامع و جالب بود

    واي روي ماه خداوند را ببوس ...

    من پنج بار خوندمش ...

    با يه جاهاييش حسابي گريه كردم ...

    هر وقت رنگ خدا تو زندگيم كمرنگ ميشه ميرم سراغش

    بعضي جمله هاش شدند شارژر من و مدام با خودم تكرارشون مي كنم ...

    تك تك شخصيتاي داستان رو دوست دارم ...

    به هركسي كه مي دونم اهله كتابه معرفيش كردم ...

    در كل فوق العادس

    علي الخصوص اينكه اگر از نگاه فلسفه هاي اگزيستانس تفسير بشه كه ديگه محشر ميشه ...

    من گنجشك نيستم هم آخرين اثر مستوره ، كتاب قشنگيه ولي نه به اندازه روي ماه خداوند ...

    ...

    منم نسبت به چيزاي فراگير و همه پسند (فرقي نمي كنه كه كتاب باشه ، فيلم باشه ، لباس باشه يا هر چيز ديگه)بي ميلم ...

    + صالح 

    پس شما هم بالاخره خونديدش. من که خيلي باهاش حال کردم. البته بايد دوباره بخونمش چون اون موقع بيشتر تو نخ داستانش بودم تا حرفاش. من با اون تيکه که دختره با گريه مي گه اگه تو با خدا نباشي نمي خوامت خيلي حال کردم.