• وبلاگ : بر بساط نكته‌دانان...
  • يادداشت : اشتباه ولي فقيه؟
  • نظرات : 1 خصوصي ، 22 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مسعود 
    آقاي حقاني درودبرشما
    مقاله تان را درسايت آينده خوندم لينک داده بود بر خود فرض دانستم خداقوتي عرض کنم.
    چند روز پيش با جواني متدين و ولايي بقول خودش چت مي کردم. ايشان خود را آنقدر شيفته وعاشق امام خامنه اي معرفي مي کرد ديدم از صراط عقل وانصاف خارج شده است. پرسيدم چند کتاب در رابطه با ولايت فقيه خوانده است گفت کتاب داستان سيستان را خوانده ام . گفتم آنکه خاطرات رهبري است. منظورم نظريه ولايت فقيه است. گفت فتنه گران که اين حرفا سرشون نمي شود. گفتم براي خودت ميگم. سوال کردم تقليد در اصول تقليد جايز هست يا نيست گفت نيست. گفتم بارک الله خود خدا گفته حق نداريد بدون تحقيق مرا بپذيريد. يعني اول خود خدا را زير سوال مي بريد بدين معني که آيا اين جهان آفريننده اي دارد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ چندتاست ويا واحداست؟ وهکذا صفات سلبي وثبوتي و....
    چگونه است که شما با اين شدت وحدت با نظريه ولايت فقيه که هيچ با اصل امامت هم آشنا نيستي...
    اين داستان را گفتم تا عمق فاجعه اي که جامعه تقليدي ما دارد را بيان کرده باشم.
    البته در اين ماجرا شخص رهبري بيش از همه مقصر است. چون هرچه متملق چاپلوس هست دور وبرش جمع کرده ومنتقدين يا ساکتند ويا حصر وحبس وزندان.

    پاسخ

    ممنون از اظهار لطف شما/ اين که چه کسي مقصر است از اساس قبول ندارم. ما همه فرزندان زمانه خويشتنيم. ما اين سيستم تعطيلي فکر و تکيه بر تقليد و از طرف ديگر تملق را تا حدود زيادي همراه و همگام فرهنگ ايراني مي‌دانم. و معتقدم بيرون نمي‌توان کرد الا به روزگاران. به همين دليل تقصير کار دانستن يک شخص را چندان روشمند نمي دانم هر چند هر کسي به اندازه خودش در اين وادي تاثير دارد
    يا علي مدد