3- هم ايشان مي گويد: « فلسفه نمي تواند حقيقت را براي انسان کشف کند، زيرا فلسفه ساخته پندار آدمي است و لذا نبايد نام آنرا حکمت گذاشت.» (همان 25، 29 ، 100، 104 )
4- هم ايشان : « فلاسفه مخالفان خود را افرادي ظاهربين و قشري پرست خطاب نموده و امتياز معرفت عالم وجود را سرتاسر به عهده گرفته اند، و حضرت موسي و عيسي و حضرت محمد صلي الله عليه و آله را هم تنها به عنوان قطب و واصل الي الحق معرفي کرده و خرقه هاي پشمينه ي خود را به انبياي عظام نسبت داده اند، کتب عرفا را بجاي کتب حقه ي آسماني مورد توجه قرار داده اند( مانند کتاب فصوص الحکم و فتوحات ابن عربي) و اقطاب و مرشدين را از پيغمبران عظام اگر بالاتر نديدند پايين تر هم محسوب نکردند.» ( همان 117)
اينها از قول علماي تفکيک نيست، سخن علامه محمّد تقي جعفري است.
هر کس معيار حق و باطل را موقعيت کنوني خود در نظر بگيرد، طبيعي است که قدري بالاتر از آنرا افراط و تعصّب مي خواند و قدري پايين تر را تفريط.
حال آنکه بايد در اصل موقعيّت کنوني تأمّل کرد...
و السلام علي من اتّبع الهدي