• وبلاگ : بر بساط نكته‌دانان...
  • يادداشت : فلسفه ضد دين از كجا آمد؟
  • نظرات : 3 خصوصي ، 24 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + تهراني 


    1- هدفتان را از پشت صفحه رايانه نفهميدم که از آن خارج نشوم! چون من با اين کلمات روي صفحه مواجهم.

    2- اگر اين گزاره حسي نيست ، پس به چه دليل آن را نفي مي کنيد؟ عبارت خود را دوباره بخوانيد که ببينيد.

    در همين چند کلمه که در پاسخ اخير نوشته ايد ، واضح مي شود.

    گفته ايد ما ادراکات حسي داريم که حجت اند اما از روايت به اينها نرسيده ايم. بعد از همين جمله نتيجه گرفته ايد قابل پذيرش نبودن آن مدعا را!

    شما که گفتيد حسي نيست که با حس در تناقض باشد! اما دقيقا از حسيّات نتيجه گرفته ايد بطلان مدّعا را!

    دقت کنيد.

    پاسخ

    براي نقض يك كبراي كلي يك مورد نقض كافي است. ولي اگر بخواهيم يك كبراي ديگر اقامه كنيم بايد دو گزاره از يك سنخ باشند. وگرنه تناقض بي معناست. در ضمن من از كلمه حجيت استفاده نمي كنم. حجيت اصطلاحي درون ديني است. من از صدق و خطا استفاده كردم كه اصصلاحاتي معرفت شناختي هستند. در بحث حجيت شارع حق دارد هر نوع شناختي را كه مي پسندد حجت بداند يا نداند. در اصل مطلب هم به همين نكته اشاره كرده ام.