من هم متاسفم.
اگر علاوه بر آشنا نبودن با مباني شناخت، ديگران را متهم به ناآشنايي کنيد، مشکل مضاعف ميشود! يک وقت کسي آشنا نيست، خوب مي شود برايش توضيح داد. يک وقت آشنا که نيست هيچ، در بافته هاي ضعيف ذهني خود ، ديگران را ناآشنا مي داند...! جهل مرکب ، خيلي خطرناک است. آن هم با اين مباني که گمانم طرفداران شما هم آن را نپذيرند ، چه رسد به مخالفين!
گويا کار از مراحل پايه اي تر مشکل دارد و هنوز به مباني عقلي و شناختي صحيحي نرسيده ايد که بخواهم مباحث ثانويه را طرح کنم.
در فرض پذيرش آن تقسيم غلط ، جاي تاسف است اگر «ابزار شناخت» کسي با «منبع شناخت» او در تناقض افتد!
جداً احتمال مي دادم که چنين حرفهاي بي اساسي بعنوان جواب مطرح شود ، چه آنکه از متن مقاله ، خيلي چيزها پيداست...
گاهي مباحثه به اين الفاظ که مي رسد، ادامه ي آن به طعنه زدن يا طعنه شنيدن تبديل مي شود که ارزش چنداني ندارد...
من حرفهايم را گفتم و به نظرم مطلب واضح است.
اگر روزگاري بنا بر تامل کردن و کنار گذاشتن بعضي چيزها شد، يک بار ديگر نوشته ي خود و پاسخ هاي مرا بخوانيد (بدون غرض) ان شاء الله روشن مي شود.
و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
و اللعن علي اعدائهم الي قيام يوم الحساب