• وبلاگ : بر بساط نكته‌دانان...
  • يادداشت : واقعا خدا با ماست؟
  • نظرات : 3 خصوصي ، 20 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + سياوش روستا 


    به نظرم اين روش(کاربرد مفاهيم و نمادها و نشانه هاي مذهبي و تاريخي)براي جلب عوام موثر بوده است.(البته در کوتاه مدت)اما ظاهرن استفاده از اين روش هم تا به حال به نفع هيچکس نبوده است. هر کس اين چاه را کند، عاقبت خود نيز بدان لغزيد. نکته بعدي: ملاک "اجماع جامعه انساني" يا راي اکثريت مردم جهان مي تواند ملاک خوبي براي بازشناسي حق از باطل باشد. البته که به صورت نسبي. گمانم بر اين است که اگر ما باور کنيم که حق مطلق در اين جهان پيدا نميشود و بايد به فزوني و اکثريت نسبي رضايت دهيم بسياري از مشکلات فکري و عملي مان حل شود. مطلقگرايي مشکلي است که در بسياري از علوم ما هم راه يافته مثل علم کلام و معضلاتي ساخته است.

    پاسخ

    تصورم اين است كه با باز تعريف ملاك‏ها و رجوع به معيارهايي مثل اجماع جامعه انساني و راي اكثريت و ... مشكل حل نمي‏شود. مگر همين الان معيارهاي اصلي اخلاق مورد توافق همه نيست؟ مشكل به نظرم مصاديق فعل اخلاقي است. نه تعريف آن در عالم نظر. مصداق فعل اخلاقي و يا حق و باطل است كه محل اجتماع چند معيار متضاد مي‏شود و آنگاه هركسي از زاويه تمايلات خود حق و باطل را مشخص ميكند. مدتي است دو كتاب جناب ابوالقاسم فنايي را مي خوانم يعني يكي را خوانده‏ام و دومي در دست اقدام است. همين مشكل را در كتاب ايشان هم ديدم. يعني كتاب دين در ترازوي اخلاق. فعلا اخلاق دين شناسي تمام نشده. در اين شماره مهرنامه هم با ايشان گفتگوي مفصلي منتشر شده كه هنوز نخوانده‏ام. شايد پس لرزه‏هاي اين مطالعه به وبلاگ هم رسيد. مثل حالا. به هر حال ممنون از مشاركت