• وبلاگ : بر بساط نكته‌دانان...
  • يادداشت : ما همه اصول!!! گرائيم.
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + خسروي 
    با سلام مجدد
    پاسخ تان را خواندم..منظور نظرتان از پست مذکور را در جواب جناب سفيدان دريافت کرده بودم و من هم چون شما بدان معترفم
    اما:
    باور بفرماييد به هيچ عنوان قصد تملق گويي و چاپلوسي تان را نداشتم،اين بد نوشتن(به قول شريفتان)نه از سرجسارت ومجيز گويي که به واسطه اسارتي بود که به بزرگواري و دانش تان(علي رقم شايد برخي اختلاف سليقه هاي جزئي و نحيف سياسي)داشته و دارم خداوند را از دل و جان شاکرم که حقير را دوست خود خطاب کرديد:
    عهد من بالب شيرين دهنان بست خدا
    ما همه بنده و اين قوم خداوندانند..
    به هرحال از تصديع وقت و همچنين تکدر خاطري که ناخواسته ايجاد کردم از عرق شرم برچهره و دامن تر عذر خواهي ميکنم
    پاسخ

    حالا كه نوشتيد عرض مي كنم كه مشكل من با اين ادبيات است نه قصد شما. من به شما اتهام چاپلوسي نمي زنم كه بسي زننده است. عرضم اين است كه گمان مي كنم ادبيات ديني ما خلاف اين ادبيات است. بسياري از كساني كه مجيز بزرگان و اهل قدرت را مي گويند شايد قصدشان تملق نباشد و باور قلبي خودشان را بيان كنند ولي قصد آنها نقشي در تاثير فعلشان در ترويج اين فرهنگ نادرست ندارد. به علاوه كه گمانم اين است كه اين ادبيات حتي در روابط عمومي ما ايراني‏ها هست و ما ايرانيها بيشتر اهل تعارفيم و در پشت صحنه متاسفانه نه چنانيم كه در ظاهر. و به هر حال قصد اتهام به شخص شما را نداشتم. كه باز هم متاسفانه شما دست به تعريف و تمجيد زده‏ايد. به قول سيد محمد خاتمي ايام عزت مستدام