وبلاگ :
بر بساط نكتهدانان...
يادداشت :
آدم اينجا تنهاست!
نظرات :
1
خصوصي ،
14
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
خسروي
يک نوع تنهايي هست در آخر اين دنيا؛ وقتي ديگر اميدي به زنده ماندنات نداري و همه چيز تمام شده است. وقتي منتظري جسمات را به خاک بسپارند و تمام. ميان آن همه سعي و تلاش اطرافيان، تنها ماندهاي و فراموش شدهاي. وقتي آدمها در حال دويدن هستند براي تدارک آمبولانس، سفارش سبدهاي گل، خريد گوسفند، سفارش حلوا، نوشتن آگهي ترحيم و پلاکارد و...، يکي هست که هرچه تقلا ميکند و فرياد ميزند ديگر کسي صدايش را نميشنود. و اين، چه تنهاييِ وحشتناکي بايد باشد. وقتي که ديگر دستت به جايي وصل نيست و بايد بپذيري که ديگر نباشي؛ زنده نباشي. سخت است اين کَندن و گم شدن. اين تنهايي با تمام تنهاييهايي که داد سخناش را ميزنيم فرق دارد. جنس متفاوتي با آن همه تنهاييهاي خودخواسته و ناخواسته دارد. اينجا ديگر سخن از «ما با همان تنهايان*» و «با صد هزار مردم تنهايي، بي صد هزار مردم تنهايي**» نيست؛ اين تنهايي، بايد مستاصلکنندهترين و سختترين تنهايي باشد.
* شاملو
**رودکي