سلام
عيدت مبارک دست مريزاد.لذت بردم. خدا نگهدارت.ببينمتون.
نام سعدي يادآور غزلهاي عاشقانه است. چه خوب که از سعدي و بهار و عشق ياد کرديد. حال خوشي دست داد. ممنون.
سال زيبا و پربرکتي داشته باشيد.
بهار ازتبار محمّدي است و جهان به تدريج در قلمرو اين بهار گام مي نهد.فردا با يک زلزله صبح مي شود،آنگاه پيامبران با شاخه اي از گل محمدي به دنيا مي گويند:
صبح بخير..
فردا ما آغاز مي شويم،فردا پايان بدي هاست،فردا...جمهوري گل محمدي(ص)است.
بهار موسم«نسيمي» است که به لطافت ونرمي بزرگترين هنرش عبورو گره گشايي ازکار«غنچ?» فروبسته است،وبه همين دليل«نسيم» خوشبو شده و با اشتياق به جان افراد راه مي يابد.پس:
چوغنچه گرچه فروبستگي است کارجهان / توهمچو بادبهاري گره گشا مي باش
يا:
دلا چو غنچه شکايت زکاربسته مکن / که باد صبح نسيم گره گشا آورد...
آدمي نيست که عاشق نشود فصل بهار/ هرگياهي که به نوروز نجنبد حَطب است
بهاررابايد خنده طبيعت دانست.وبالاتراز آن بايد خنده خداوند،و وجود گل عين خنديدن خداست...بهارفصل عاشقي است؛واين عشق،بالاترين هديه ايست که هنگام عيد به آدميان عرضه مي شود.
حافظ گفت
:نو بهاراست درآن کوش که خوش دل باشي / که بسي گل بدَمد باز، تو در گِل باشي...
بهارهنگام? تازگي ونوشدن است،وتازگي آدمي هم به«دل خوشي»اوست؛ودل خوشي انسان به اين است که سرزمين وجودش محل شکوفايي وانفتاح ديگران باشد.گره گشايي ازکارفروبست? ديگران،عين دل خوشي است:
گشاد کارمشتاقان درآن ابروي دل بنداست / خدارايک نفس بنشين گره بگشازپيشاني
يعني چي آقا! حالا که من بعد قرني وبلاگم را به روز کردم و از سعدي نوشتم شما هم آره! اونم درست همون ساعتي که من نوشتم!