سلام
خيلي هم خوب نوشتي. من هم اون موقع ها كه مينوشتم، خيلي دغدغه داشتم يه جوري بنويسم حسابي مستدل و بي اشكال باشه؛ ولي اين اشتباهه. قرار نيست توي وبلاگ جوري بنويسيم كه مو لا درزش نره يا همه عالم و آدم متقاعد بشن. همين كه مشكل رو مطرح كرديد خوبه.
من فكر ميكنم فضاي سياسي ما نيز دچار همين مشكله.
نکته ي دقيقي بود حتي يه سري متدينها چون مي خواهند با فضاي سياسي هم راهي نکنند به ترک واجبها و حرام هاي عجيبي دست مي زنند.
بعد مثلا روش امام علي چي بود؟يعني اونجام اين آسيبها بود؟يا قابل مديريته؟
يا به قول فوکو هر اعمال قدرتي با مقاومت روبه رو ميشه؟
سلام، ممنون كه نوشتيد و به حرف دلتون گوش كرديد
فقط يكم فونتش ريزه
من عادت به نوشتن كامنت ندارم ولي پست هاي شما "به ذهنم ميزنه كه چيزي بنويسم"
نظرگاه شما به انسانها و به يك چوب نراندن همه افرادي كه ظاهري غير ديني دارند، قابل ستايش است. ولي كاش بيشتر درباره وظيفه ما در اين بين مي نوشتيد. گره كور ماجرا همين جا است...
به نظرم يك عده از بيان اعتقاد خودشان مي ترسند يا از دوستان يا از خانواده و اين نماز و روزه اي هم كه ميگويي طبق عادتشونه نه اعتقادشون. تندرويهاي سياسي چنين نتايجي رو هم قطعا در بر دارد.
از چنين افرادي بايد ترسيد مولوي در مثنوي دارد كه به پسر نوح گفتند بيا سوار كشتي شو. گفت: من شنا بلدم ميروم بالاي كوه. بعد ميگويد اي كاش شنا بلد نبود. حالا اين افراد هم اي كاش اين نصفه نيمه سواد را نداشتند به راحتي شايد قابل هدايت بودند.