• وبلاگ : بر بساط نكته‌دانان...
  • يادداشت : خشونت ديني
  • نظرات : 0 خصوصي ، 13 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + هاتف 
    سلام. خدا به شما سلامتي بدهد. ولي اينکه فرموديد هدف اين افراد از حکومت ديني لا اقل در بعد اجتماعي دين و ظواهر شريعت هست يعني چه؟ اصلا ايمان و دين مگر در مقابل هم هستند.؟ و مگر ايمان نبايد در خارج بروز و ظهور داشته باشد.؟ پس فلسفه امر به معروف و نهي از منکر چيست؟ اين تفسير بما لايرضي صاحبه که قطعا هست ولي فرمايش شما غير اين نيست.
    پاسخ

    ايمان و دين حتما غير از هم هستند. لما يدخل الايمان في قلوبکم لکن قولوا اسلمنا مگر چيزي به جز اين مي گويد؟ مگر منکر بروز و ظهور شده‌ايم؟ يا منکر امر به معروف و نهي از منکر؟ مساله اين است که کدام اصالت دارد. تعيين اين که کدام اصل باشد در موضع گيري هاي افراد تاثيرات واضحي دارد.و
    + هاتف 
    سلام. برداشتم از نوشته تون اينه که دين فقط اعتقاد قلبي است و ظواهر مهم نيست. و اين مطلب با مفهوم ايمان که ايمان قلبي و اقرار به زبان و عمل به ارکان است سازگار نيست. اينکه يک عده خشونت خود را در قالب شريعت تئوريزه کنند آسيب شناسي مستقلي لازم دارد و ارتباطي به اينکه يک عده ايمان را چه چيزي ميدانند ندارد. نبايد ناخواسته ترويج تفکر مرجئه يا سکولاريسم را داشته باشيم.
    پاسخ

    به اين ميگن تفسير بما لايرضي به صاحبه. و البته قائل شدن به نظريه مرگ مولف. کجاي نوشته من اومده که دين فقط اعتقاد قلبي است؟ من گفتم اين افراد دين رو مهمتر از ايمان ميدونند.
    البته ما فکر مي کنيم خشونت و برخورد خشن ريشه در مباني فکري ما دارد ، و در صورت مبنايي بودن آن بقول معروف صد رحمت به بعضي خشونت ها ! يعني نمي توان يک مرز گذاشت براي اينکه يک رفتار از آن مرز به يک طرف خشن ناميده شود و از طرف ديگر همان الباقي که نامبرده نشده ! حالا چه الباقي دين و چه الباقي ...
    سلام عليکم
    خشن بودن يعني چه ؟ خشونت يعني چه ؟
    اين پرسشي است که در نوشته ي شما تعريف نشده و به خوانده واگذار شده .
    بتبع در خشن بودن و خشونت ديني هم همينطور است ، خصوصا وقتي که فرموده ايد همه ي دين خشن نيست ، که الباقي هم تعريف نشده باقي مانده .
    علي الخصوص وقتي از گوهر اصلي آن گفته ايد ، يا هدف از حکومت ديني !؟ چراکه در گوهر اصلي که بنا را نمي توان بر دو گذاشت و مثلا يکي خشن بودن و خشونت باشد ،مي ماند در حکومت که حرف از حکم و حکم کردن است و اينجاست که مثلا طبق منطق علوم حکم دو رقمي داريم ! البته طبق منطق علوم نه منطق دين ، که يک رقمش حکم خشن است بقول شما و رقم ديگرش همان الباقي دين ! آنهم در دين توحيدي نه ثنويت و تکثر .
    فکر مي کنيم اگر به همبن بپردازيد که خدا خشن است يا الباقي ؟ به مطلب پرداخته باشيد .
    + ناشناس آشنا 
    ممنون جناب حق پرست ، واضح و روشن گفتيد و مساله را روشن کرديد . من مدنظرم گروه دوم بودند که اساس خشونتشان بخاطر شريعت نيست ، حالا شايد به قول شما در لفافه شريعت باشه اما شريعت عاملش نيست.
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ سه شنبه 3 دي 92 نوشته (خشونت ديني) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.

    در ادامه اينکه...

    . در ضمن ميشد در مجله هم قرار داد و استفاده بيشتري ازش ميشد. يکي از دبيران بخش علمي پژوهشي مجله پارسي نامه.باسپاس.

    اين يادداشت بر اساس آموزه‌هاي دين اسلام نوشته شده است.

    سلام...لطفن چند نمونه از آموزه هاي اسلامي از روايات و سيره و از کتاب الله مياورديد خيلي بهتر بود و قابل استفاده تر. کلامتون متقن تر.

    + حق پرست 
    خشونت بر دو نوع است. خشونتي که در متن شريعت هست و يا حداقل در قرائتي از شريعت و خشونتي که در شريعت نيست.
    خشونت نوع اول حساب و کتابهاي خاص خودش را دارد و يا حداقل بي حساب و کتاب انجام نمي شود.
    خشونت نوع دوم بر اثر عصبانيت رخ مي دهد. اين خشونت براي دين صورت نمي گيرد بلکه براي دفاع از هويت فکري و عقيدتي فرد يا گروه انجام مي شود يعني در حقيقت دفاع از منيت است.. البته خشونت نوع دوم را مي توان در لفافي از شريعت پيچيد مثلا مي توان شکنجه را تعزير ناميد و مشکل از همين جا آغاز مي شود.
    پاسخ

    کاملا موافقم. و در بخشهايي از يادداشت ميخواستم همين نکته آخر رو بگم. شايد موفق نشدم.
    + ناشناس آشنا 
    اين خيلي فرق ميکنه با اينکه بگيم اگه ما به جنبه شريعتي دين توجه کنيم ، لزوما خشونت ديني داريم يا به دنبال خشونت هستيم!
    پاسخ

    خوب فرق ميكنه. ولي باعث غلط بودن جمله دوم نميشه
    + ناشناس آشنا 
    پس احتمالا تعريف ما از شريعت باهم متفاوته!!
    پاسخ

    اون هم احتمالش هست. ولي از نظر من خشونت چيز بدي نيست كه شريعت بهش توصيه نكنه. بلكه خشونت لازم هم هست
    + هم‌پرسه با افلاطون 
    جمله آخر، جمله خوبي است.

    + ناشناس آشنا 
    مگه شريعت باعث يا ابزار خشونته؟!! به نظرم اصل خشونت اتفاقا تو مباني فکريه، مگه قرون وسطي ، کليسا با ابزار شريعت متوسل شد؟ تو دادگاه هاي تفتيش عقايد مگه از مردم شريعت پرسيدن؟ مگه تکفيري ها ، وهابي ها اصل مشکلشون شريعته؟! صهيونست که الان داره مردم را ميکشه ، دغدغه اش شريعت يهوده؟!
    پاسخ

    تقريبا جواب همه سوالهاتون مثبته.