• وبلاگ : بر بساط نكته‌دانان...
  • يادداشت : حكايت
  • نظرات : 1 خصوصي ، 3 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام استاد

    روزتان ميمونو مبارك .....

    خوش باور مي كنم برخي آن گونه كه بايد باشند نيستند و كوته نظر تر از آنان به غايت نمي توان يافت ....

    استاد هم استادي بود ها ... استادي اسمي ... از آنها كه نامشان نام شد ...خوش به حالش كه شهيد شد ... يهتر از اين بر او نمي شد ...

    مي گويم پست قبلي هم چيز غريبي نبود ها ...چون مشابه آن در اينجا كه من هستم فراوان است ... شرمنده ولي هم پيشه گان شما هم دستي از دور بر آتش دارند البته آگر درجه بندي در ميان شما عزيزان بر عدد بود آنها در عوالم منفيجات سير و سلوك داشتند ... كما اينكه مشهد و مكاتبش كمي از تحجر رنج مي برند ...

    كاش شرحي بر جمله مضمون پست آخر مي زديد كه فيض كامل شود ...

    انصافا اگر به عدلش خرمان را بگيرد حكما از ما چيزي مي مياند ... خودش مي دانسته كه از كرمش فضل مي كند

    يا حق

    سلام عزيزم

    خوبي باورم نميشه توهنوز زنده اي وقلم ميزني ؟

    ميدوني كه اين داستان كه آوردي به نوعي تاييد صوفيه است ؟

    بابا از تو ديگه با اين كهولت سن وريش سفيد بعيده.

    بابا آدم هر حرفي رو كه از كتاب نقل نميكنه.

    به هرحال موفق باشي

    مهدي

    با سلام . خسته نباشيد
    به روز نشدن وبلاگم شايد نشاني از بي نظمي من باشد .
    به هر حال سعي مي كنم چند مطلب را تا آخر همين هفته بفرستم .
    ممنون از اين كه به فكر ما هستيد ...