شبها به جز اندكي نمي آرامد و اين از صفت هاي «محبين» و دوستداران است.(مؤمن شبها براي آخرت کار مي کند، نه پاي تلويزيون و... ).
ز ) انه يطرد و يخفي ثم يدعي فيجيبو و لا يحقد و ذلک من علامات الخاشعين.
رانده مي شود و ستم مي بيند ولي اگر او را بخوانند بدون دلگيري بر مي گردد و اين از علامت هاي «خاشعين» و فروتنان است.(مؤمن کينه توز نيست ).
ح ) يرضي بما يدفع اليه صاحبه و هو حال القانعين.
به هر خوراك كه صاحبش به او مي دهد و راضي است و اين حال «قانعين» است.( مؤمن بد خرجي و اسراف نمي کند ).
ط ) اکثر عمله السکوت و ذلک من علامات الخائفين .
بيش تر لب فروبسته و خاموش است و اين از علامت هاي «خائفين» است.(مؤمن هميشه خدا ترس است ).
ي ) اذا مات لم يبق منه الميراث و هو حال الزاهدي .
وقتي مي ميرد ارثي از او باقي نمي ماند و اين حال «زاهدين» است.( مؤمن براي ورثه مال جمع نمي کند). ( از كتاب لئالي الاخبار ج 5 – ص 387- 388 )