سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جهان بینی و رنج

نیچه فیلسوف اگزیستانسیالست معروف آلمانی جمله‌‌ انسان‌شناسانه‌ای دارد که می‌گوید: «هر کس چرایی زندگی را بداند، هر چگونگی‌ای برایش قابل تحمل است.» این که چگونگی‌های زندگی برایمان قابل تحمل نیست، برای آن است که چرایی زندگی‌مان را نمی‌دانیم. نکته مهمی است، یعنی هر کاری که بد انم برای چه انجامش می‌دهم، آن وقت همه درد و رنج‌هایی که حین آنب ه من می رسد، برایم قابل تحمل می‌شود.
انسان وقتی درد و رنج برایش هولناک و سهمگین است که هم درد و رنج را می‌کشد و هم نمی‌داند برای چه این درد و رنج را می‌کشد.در واقع هم چوب را می‌خورد و هم پیاز را. به همین دلیل است که این‌قدر آستانه درد و رنج‌مان پایین آمده، چون هدف زندگی از دست ما خارج است. یعنی نمی‌دانیم این‌طور که الان زندگی می‌کنیم، بالاخره چه چیزی عایدمان می‌شود. انسان قدیم آستانه درد و رنجش خیلی بالاتر بود.
در پزشکی سنتی چین می‌گویند با هر دردی سه شبانه روز دمساز شوید و بعد به پزشک رجوع کنید – در احادیث خودمان هم چنین چیزی وجود دارد- این به خاطر طرز تلقی‌هایی است که آستانه درد و رنج انسان‌ها را خیلی بالا می‌برد. ... انسان سنتی برای زندگی‌اش معنایی قائل بود که در آن، درد و رنج هم جای خودش را داشت. چرا شما از پلک زدن چشم‌تان رنج نمی‌برید؟ چون می‌گویید جهان‌بینی‌ام به من می‌گوید که به هم خوردن پلک چشم از ضروریات زندگی است.... ... شانکارا می‌گفت ...

بیش از چهل روز است که در وبلاگ چیزی ننوشته‌ام. چله وبلاگ ننویسی داشتم انگار. به هر حال بخشی از نوشته مصطفی ملکیان در مجله آیین شماره 34 – 35 ، با عنوان عاطفه‌گرایی و جمع عقلانیت و معنویت. مقاله‌ای است خواندنی و نکات جالبی دارد درباره انسان مدرن. فارغ از این که مدعیات جناب ملکیان را بپذیریم یا نه، مقاله خواندنی است.