سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کدام عدالت؟ از کداه راه؟

 مقدمه: در فلسفه اسلامی به ما می‌آموزند که هر علتی معلول خاص خود را دارد و غیر ممکن است که جای معلول‌ها عوض شود و مثلا یک علت خاص معلولی را ایجاد کند که تا دیروز ایجاد نمی‌کرده است. این قاعده سنخیت بین علت و معلول نامیده می‌شود.
اصل مطلب: در صفحه آخر روزنامه شرق روز چهار شنبه 10 اسفند خبری بود با عنوان ویژه نامه فیلسوف عدالت و گفته بود که ویژه نامه‌ای برا ی بررسی نظریات جان راولز اندیشمند غربی درباره عدالت منتشر شده است. قبلا هم خودم کتابی دیده بودم با عنوان فیلسوف عدالت که در واقع زندگی نامه استاد محمد رضا حکیمی است.
حال می خواهم بگویم این که دو نفر در دو سوی عالم با دو روش معرفتی جدا به نام فیلسوف عدالت خوانده شوند هر چند نکته لطیفی است ولی با کمی مسامحه با آن قاعده فلسفی شاید نسازد مگر این که بگوییم عدالت مد نظر آن‌ها و یا علت عدالت طلبی آن‌ها با هم متفاوت است. در این صورت قاعده فلسفی ما بدون معارض خواهد ماند.
توضیح: به نظر من از حداقل از دو جهت می توان عدالت طلب بود. یکی این که بگوییم عدالت ناموس جهان و رکن خلقت است و خداوند پیامبران را فرستاده است که لیقوم الناس بالقسط . دیگر این بگوییم یکایک انسان‌ها در این جهان حقی دارند و اگر بنا باشد هر کس به حق خود برسد بهترین راه، حاکمیت عدالت است. روشن است که مبنای تفکر دوم اومانیسم آن هم از نوع اندیویدوآلیستی و فردگرایانه آن است. و می‌دانید که فرد و خواسته‌های او رکن مدرنیته است. حال اگر این انسان مدرن راهی به جز عدالت برای رسیدن به اهداف خود پیدا کند همان را انتخاب خواهد کرد چنان که قرنها انسان‌های آن طرف آب، اهالی این طرف آب را به استعمار کشیدند. به عبارت دیگر عدالت در دیدگاه اول هدف و در دیدگاه دوم وسیله است. به علاوه که تفاوت در این پیش‌ فرض‌ها تفاوت در مفهوم عدالت را نیز در پی خواهد داشت. 
سؤال اصلی: رای مردم ایران در سوم تیر به جناب احمدی نژاد از کدام سنخ است؟
به نظر من پاسخ این پرسش در تحلیل چرایی این رأی و نیز آینده این رأی تأثیر مستقیم دارد.