این هم روشی است
معمولا در ایام تبلیغی چون فرصت بیشتری دارم به مطالعات متفرقه بیشتر میرسم، دهه محرم امسال هم فرصتی دست داد تا کتاب حیات جاودانی درباره زندگی آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی( م 1325 ه ش) را مطالعه کنم. ایشان قبل از آیت الله بروجردی مرجع تقلید عام شیعیان بودهاند.
گوشهای از سیره ایشان را مینویسم شاید کسی خواند و گاهی عمل کرد.
یکی از طلاب میگوید در صحن امام حسین(ع) نشسته بودم و مردی کنار من ایستاده بود که مرحوم آیت الله اصفهانی با همراهانش از حرم خارج شد. مردی که کنار من ایستاده بود آهسته گفت بروم و سید را در گوشش دشنام دهم. مرد به دنبال سید رفت و ساعتی بعد با چشم گریان برگشت.
علت را پرسیدم، گفت من سید را آهسته تا درب منزلش دشنام دادم، اما همین که درب منزلش رسیدم سید فرمود: همین جا توقف کن من با شما کار دارم و بعد داخل منزل شد و پولی باخودش آورد به من داد و فرمود: این پولها را بگیر و هر وقت تنگ دست شدی به ما مراجعه کن و مطلب دیگر این که من آمادگی دارم هر گونه دشنام و ناسزایی را بشنوم ولی تقاضای من این است که عِرض و ناموس مرا مورد دشنام قرار ندهی. (ص 117)
و نیز آیت الله سید محمد باقر شیرازی نقل می کنند که روزی در کنار نهر کوفه، مرحوم سید کیسه بزرگی را باز کرد و از میان آن نامهها و اوراق فراوانی بیرون آورد و پاره کرده داخل نهر آب ریخت. و در پاسخ سؤال اطرافیان فرمود: اینها نامههایی است که از طرف مخالفین من نوشته شده و در آن به من ناسزا و بدی و اهانت ذکر شده است، من آنها را از بین میبرم تا بعد از من به دست کسی نیافتد که باعث هتک و آزار نویسندگان نامهها شود.(ص 129).
خداوند بر درجاتش بیافزاید.