هشدار smsی
در برخی از مسائل همیشه از قافله عقبم. یکیاش همین موبایل که تازه تهیه کردهام. یکی از اولین پیامهایی که دریافت کردم این بود که ورود شما را به کانون sms گرامی میداریم. بهانهای شد برای این نوشته.
دنیای مدرن دنیای افزایش و تقسیم گسترده امکانها ست. و از سوی دیگر این امکانها براساس ریشه و بنیاد مدرنیسم یعنی اومانیسم و نیز اندیویدوآلیسم یا همان فردگرایی شکل میگیرند. یعنی امکاناتی ایجاد میشود و توسعه مییابد که در مسیر توسعهی فرد محور باشد. چندین سال پیش وقتی کتاب بیارزشی میدیدم فوری میگفتم خیانت صنعت چاپ. زیرا وقتی به گذشته نگاه میکردم میدیدم هر اثری که مانده و ماندگار شده ارزشمند است و روشن است که یکی از علل این ارزشمندی آن است که اصولا امکانات آنقدر نبوده که هر کتاب و مطلب بیارزشی استنساخ شده و به یادگار بماند. ولی با آمدن صنعت چاپ این امکان عمومیتر شد و هر فردی فقط با داشتن سرمایه مادی میتوانست اثری از خود منتشر کند. با گسترش این صنعت اوضاع بدتر شد و دیگر آن سرمایه هم چندان قابل اعتنا نبود که اینترنت آمد و سایت و وبلاگ شخصی که اصلا هزینه ندارد و هر کس هر چه دلش خواست مینویسد از آیه قرآن تا فحش به مقدسات و از لطیفه تا سکس و خلاف اخلاق و از سیاست تا ... . و از آنجا که روشن است که همه افراد سخن با ارزشی برای گفتن ندارند اوضاع کم کم این شد که میبینیم. به گفته شهید آوینی هر چه می نویسیم حدیث نفس است و وقتی کسی چیزی در نفسش نیاندوخته تا قابل عرضه باشد، طبیعی است که نفسانیت خود را فریاد خواهد زد چون فرصتی نداشته که به جز نفسانیت خویش، چیزی در اندرونش پرورش دهد. مثل کسی که مغازه دارد ولی کالایی برای عرضه ندارد به همین دلیل تنها روی چارپایه می نشیند و هر کس که میگذرد فروشنده را میبنید و کالای دیگری در بین نیست. با این همه توسعه عالم مدرن هدیه جدید خود یعنی موبایل را عرضه کرد که هر چند قدیمی تر از اینترنت است ولی به دلیل شرایط خاص ما در ایران گسترش موبایل پس از اینترنت صورت گرفت. رهآورد این میهمان جدید sms بود. این پدیده خیلیها را نگران کرده، نگران اخلاق، فرهنگ، سیاست و حتی نگران زبان فارسی و رسم الخط آن. من ولی نگاهم معطوف به جای دیگری است. امروزه میلیونها ایرانی چون کالایی برای عرضه ندارند خود را در smsهایشان فریاد میزنند. مواظب شخصیتی که همراه پیامتان میفرستید باشید.