سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دین یا ایمان؟ مسأله کدام است؟

یکی از مسائل مطرح شده در کلام جدید و دین شناسی دوران معاصر تفاوت بین دین و ایمان است. برخی از دین شناسان غربی به این نتیجه رسیده‏اند که گوهر انسان ایمان است و دین مسیح و به ویژه کلیسا در طول زمان مانع ایمان‏ورزی مردم شده و به جای آن دین به خورد مردم داده‏اند. تعارض و تنافی بین دین و ایمان مشکل دنیای جدید است. انسان معنویت خواه و ایمان طلب است. بدون ایمان انسان انسان نیست. با این حال سابقه بد دین و کلیسا در اروپای غربی باعث شده عده‏ای تلاش کنند ایمان یا بهتر بگویم معنویت را از قید دین رها کنند. کتاب دریای ایمان نوشته دان کیوپیت،‏ به ترجمه حسن کامشاد، گزارشی است از تغییرات ایجاد شده در تفکر مسیحی از دوران رنسانس تا کنون که به قول نویسنده به آزادسازی ایمان منجر شده است!!

روشن است که من با چنین تفکری مخالفم و معتقدم هر چند دین با ایمان فرق دارد ولی ایمان ریشه در دین دارد. و منظورم از دین هم البته روحانیت نیست بلکه ماجاء به النبی(ص) است. آنچه کتاب و سنت نبوی و معصومان (ع) به ما می‏گوید. بگذریم.

در این کتاب داستان از شک و تردیدهای و تذبذبهای نویسنده آغاز می‏شود. آن‏جا که به مردم و بیمارانی که منتظر دعای او هستند توصیه‏هایی خلاف آموزه‏های کتاب مقدس می‏کند. او سپس به نقش گالیله، پاسکال، داروین، فروید، یونگ، کانت، دکارت، شوایتسر، کی‏یر کگارد، مارکس،‏ نیچه، و خیلی‏های دیگر در مسیر آزادسازی ایمان! اشاره می‏کند، و درباره هر یک و تفکراتشان  چند صفحه‏ای می‏نویسد.

گالیله جهان را مکانیکی می‏کند، پاسکال ایمان را مطرح می‏کند، داروین جهان و طبیعت را تاریخی می‏کند و پس از او فروید انسان را. کانت خدا و اخلاق را به دایره عقل عملی هل می‏دهد و ذهنی می‏کند و همین طور الی آخر تا به امروز جهان می‏رسیم،‏و نویسنده به جای واقعگرایی دینی پیشنهاد می‏کند که در عرصه دینی ناواقع‏گرا باشیم. و فقط ایمان بورزیم و معنویت داشته باشیم!!!

کتاب خواندنی است و گزارشی است جامع از تحولات فکر انسان غربی. عکس هم دارد، می‏شود فهمید که چه کسانی با چه قیافه‏هایی در درون انسان امروز زندگی می‏کنند.

در ایران ما هم امروزه این اندیشه بین بسیاری از مردم ریشه دوانده و کسانی هم‏چون جناب مصطفی ملکیان را نیز شاید بتوان ادامه دهنده اندیشه جدایی دین از ایمان و معنویت دانست. روشن است که خواندن این کتاب را فقط به اهلش و کسانی که در وادی کلام جدید حال و حوصله تورق دارند توصیه می‏کنم. نه به همه!

این کتاب دریجه‏ای جدید به ذهن من باز کرد و آن اندیشیدن گسترده در زمینه توحید افعالی بود. نکته همین‏جاست.

یک کتاب کوچک دیگر هم  دیروز خواندم، یک داستان کوتاه از صادق زیبا کلام! با نام آذری غریب. نگاهی است جامعه شناختی به گوشه‏ای از بدبختی‏های یک ملت. زیاد نیست. فکر کنم 45 صفجه. این را به همه توصیه می‏کنم بخوانند.