• وبلاگ : بر بساط نكته‌دانان...
  • يادداشت : ما همه اصول!!! گرائيم.
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + هاتف 
    سلام. ما بر اساس آموزه هاي دين مبين اسلام معتقد به اصولي هستيم. حالا شايد گاهي اوقات متوجه اين مطلب نباشيم كه مواضعمان خيلي مطابق اصول نيست ولي قطعا در فضايي بي آلايش ميتوان مطابقت و عدم آن مواضع را با اصول و آرمانهاي اسلام و انقلاب به دست آورد. حرف بنده اينست كه ممكن است اينطور احساس شود كه شما قائل به اصول خاصي نيستيد. كه بعيد است.
    پاسخ

    ظاهرا ما ادعا كرده ايم كه همه اصول گراييم. فقط اصولمان متفاوتند.
    + خسروي 
    با سلام مجدد
    پاسخ تان را خواندم..منظور نظرتان از پست مذکور را در جواب جناب سفيدان دريافت کرده بودم و من هم چون شما بدان معترفم
    اما:
    باور بفرماييد به هيچ عنوان قصد تملق گويي و چاپلوسي تان را نداشتم،اين بد نوشتن(به قول شريفتان)نه از سرجسارت ومجيز گويي که به واسطه اسارتي بود که به بزرگواري و دانش تان(علي رقم شايد برخي اختلاف سليقه هاي جزئي و نحيف سياسي)داشته و دارم خداوند را از دل و جان شاکرم که حقير را دوست خود خطاب کرديد:
    عهد من بالب شيرين دهنان بست خدا
    ما همه بنده و اين قوم خداوندانند..
    به هرحال از تصديع وقت و همچنين تکدر خاطري که ناخواسته ايجاد کردم از عرق شرم برچهره و دامن تر عذر خواهي ميکنم
    پاسخ

    حالا كه نوشتيد عرض مي كنم كه مشكل من با اين ادبيات است نه قصد شما. من به شما اتهام چاپلوسي نمي زنم كه بسي زننده است. عرضم اين است كه گمان مي كنم ادبيات ديني ما خلاف اين ادبيات است. بسياري از كساني كه مجيز بزرگان و اهل قدرت را مي گويند شايد قصدشان تملق نباشد و باور قلبي خودشان را بيان كنند ولي قصد آنها نقشي در تاثير فعلشان در ترويج اين فرهنگ نادرست ندارد. به علاوه كه گمانم اين است كه اين ادبيات حتي در روابط عمومي ما ايراني‏ها هست و ما ايرانيها بيشتر اهل تعارفيم و در پشت صحنه متاسفانه نه چنانيم كه در ظاهر. و به هر حال قصد اتهام به شخص شما را نداشتم. كه باز هم متاسفانه شما دست به تعريف و تمجيد زده‏ايد. به قول سيد محمد خاتمي ايام عزت مستدام
    + خسروي 
    سلام بزرگوار..
    راستش چند باري که به اين سلطان سرا آمدم خواستم همين حرف جناب عبدالهي سفيدان را به شکلي محترمانه بنويسم که از باب، چون به صاحب دل رسي خامش نشين از آن گذشتم..
    به زعم درست خودم که احترام تان را فرض ميدانستم و مي دانم آن را بي ادبي تلقي کردم!
    حالا نمي دانم چه چيزي به من اين جسارت رابخشيد که به نحو استفسار و البته به شکلي کاملا مسکين وار آن را بگويم..شايد دليل اش اين باشد که حقيري چون من و امثال من از بزرگي چون شما انتظار رفع مبهمات و کشف ظلمات دارند تا بحث الفاظ و اشتراک لفظ
    به هر حال آرزومندم کشور و سرزمينم در پروراندن فرزندان رشيدي چون شما حاصل خيزتر از قبل بشود
    پاسخ

    اولا لطف كرديد ثانيا خيلي بد نوشتيد و من از اين طور نوشته جات در مورد خودم و البته ديگران خيلي ناراحت مي شوم. فرهنگ ما ايراني ها به اندازه‏اي از چاپلوسي در آسيب است كه من واقعا از خواندن و شنيدن چنين عباراتي عصباني مي شوم به خصوص از طرف شما كه دوست بنده هستيد و مي‏دانيد كه علي آباد ده خاصي نيست در اين حوالي. ثالثا جواب شما همان جوابي است كه به جناب عبداللهي داده‏ام. توجه دادن به اين كه همه ما اصولي داريم كه شايد اصل نباشند. و شايد اصل ديگران همان اصل اصلي باشد. من گمان ميكنم بسياري از حقايق در لابلاي واضحات گم شده است.
    جسارتا تحليل شما چه گره را باز مي کند يا کدام پرسشي را پاسخ مي دهد؟
    پاسخ

    جسارتا بنده اصلا تحليل خاصي نكردم اگر منظور تحليل سياسي باشد. بناي باز كردن گره يا پاسخ به پرسشي هم نداشتم. فقط با توضيح واضحات مي خواستم هماني را بگويم كه در آخر نوشته‏ام.


    سلام


    سلام

    از اين مطلب شما تعجب مي کنم؛ يک اصطلاح جا افتاده را بر مبناي معناي لغوي بررسي مي کنيد! خوب با اين نوع نگاه همه ما اصلاح طلبيم! حالا مي فرمائيد چه کنيم؟!

    پاسخ

    فكر مي‏كنم آخرش توضيح دادم.
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ دوشنبه 10 بهمن 90 نوشته (ما همه اصول!!گرائيم.) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.