• وبلاگ : بر بساط نكته‌دانان...
  • يادداشت : يك انتخاب، چند سوال
  • نظرات : 2 خصوصي ، 5 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + علي 
    واقعا بازتاب اين مطلب شما رو لينک کرده؟!
    يک نکته درباره مطلب: مصلحت رو بد معني نکنيم، مسلمان هميشه و هميشه به مصلحت عمل مي کند، حال گاهي بنابر مصلحت امام حسن عليه السلام صلح مي کند و گاهي بنا بر مصلحت امام حسين عليه السلام جهاد مي کند...
    "نگاهي بنيادگرايانه " که يک بار منفي داره رو به يک امر مثبت نسبت داديد. همون طور که درباره مصلحت گفتم ما هميشه مامور به انجام تکليف هستيم و ذره اي غير از اين نيست...
    پاسخ

    مصلحت رو بد معنا نكرديم. فكر كنم روشنه. منظور از مصلحت اينجا اينه كه من بر اساس تحليل خودم از شرايط راي بدم. به مصلحتي كه امام معصوم تشخيص داده ربطي نداره بحث
    اصل هر انتخايي -اصلح يا غير اصلح- قبل از هرچيزي پيش فرض ها و زمينه هاي بسياري را مي طلبد. تا زماني که اين پيش فرض ها محقق نشده انتخاب، انتخاب نيست.
    پاسخ

    حالا هر وفت انتخاب انتخاب شد. ما در همان وضعيت چگونه بايد عمل كنيم؟ اي كاش سوالم را جواب مي داديد.
    + روستا 


    سوال من بنيادي تر است: مصلحت اصلن چيست و که آن را تعريف مي کند؟ از اين سوال بگذريم.يک سوال ديگر: اين مجلس که کارکردش را مخصوصن در سالهاي اخير ديده ايم اصلن چه گلي بر سر ما زده است تا به تاثير راي هاي خود اميدي ببنديم؟ تا کي بايد راي داد به چنين مجلسي با اين انگيزه که مثلن دشمن شاد نشود؟ من کمي از عقيده خودم درباره مجلس عقب مي نشينم و اين سوال را مطرح مي کنم که اين مجلس چقدر توانست قانون را بر جامعه حاکم کند؟ دربرابر بي عدالتيها چه کرد و در مقابله با قانون شکني هاي دولت چه عکس العملي نشان داد؟ اختياراتش چقدر است؟ آيا مجلس ما مستقل است؟

    پاسخ

    سوال بنيادي شما پاسخي بنيادي و تئوريك مي طلبد. ولي منظور من از مصلحت در اين نوشتار فكر كنم روشن است يعني حاكميت جناحي كه فرد راي دهنده آن را حق مي داند. و به گمان خودش به اسلام نزديكتر است. درباره راي دادن بحث زياد است ولي من فكر نمي كنم خوب يا بد بودن اين مجلس (اگر مجلس هشتم مراد باشد) يا كلا همه مجالس جمهوري اسلامي معيار باشد. من راي مي دهم و دليلم هم اين است كه راي ندادن نه تنها مشكلي حل نمي كند بلكه حتما بر مشكلات مي افزايد. من راي دادن را تنها راهي ميدانم كه در برابر مردم اعم از اصلاح طلب و معترض و مستقل و اصولگرا وجود دارد. راي دادن تنها حركت سياسي ما در موقعيت فعلي است كه حزب درست و حسابي نداريم و بلكه اصلا نداريم. تصور من اين است كه راي ندادن .... همين قدر بس است.

    اين پرسشهايي که مطرح کرده ايد، به اضافه پرسشهاي فراوان ديگري از اين دست، مربوط به حوزه فقه سياسي مي شوند و نمي توان سليقه اي به آنها پاسخ داد و يا با يک استفتاء مشکل را حل کرد. يعني بايد کنار پنجاه و چند باب فقهي، که بخشي از آن امروزه مبتلابه نيست، کتاب ديگري باز شود تا در آن با همان روش معهود فقه استدلالي، حکم اين موضوعات پرکاربرد استخراج شود. اما به نظر شما چنين اتفاقي خواهد افتاد؟ فعلا که 30 سال از انقلاب گذشته و بعضي آقايان با پز بي توجهي به سياست، همان ابواب متورم عبادات را بررسي مي کنند اگر هم سري به معاملات بزنند، به همان متاجر روستايي اکتفا مي کنند و اعتنايي به موضوعات مستحدثه که بسياري از آنها مولود تحولات اجتماعيست و ربطي به انقلاب هم نداره نمي کنند که مبادا دامان کبريايي ايشان آلوده سياست شود و با انگ انقلابي بودن برج و باروي علميشان ويران شود! ...!...!...!...!


    پاسخ

    به قول مرحوم موحدي ساوجي مخافقم. هم موافق هم مخالف. اصل ضعف مورد قبول است ولي كنايه‏ها را حرف دارم.
    + هاتف 
    سلام. بالاخره نفرموديد به اصلح راي بدهيم يا صالح مقبول؟ اينجا كه درس خارج نيست فقط طرح مطلب بفرماييد. ما كه طرفدار انتخاب اصلح هستيم و منطق امام عمل به وظيفه است و نتيجه هر چه اتفاق بيفتد خير است انشالله. ولي حرف اينه كه چه كسي با چه معياري صالح يا اصلحه؟
    پاسخ

    اگر ميدونستم كه طرح مساله نمي كردم. تازه مگه همه كار رو من بايد انجام بدم. من سوال كردم شما هم جواب بديد