رودخانه رو به دریا
در فرهنگ ایرانی – شیعی، علی، شاید اولین نامی باشد که هر کودکی با آن آشنا می شود و صدایش میزند بدون آن که بداند علی کیست و کجاست و چرا یاعلی...؟
از این رد پاهای فرهنگی و تمدنی علی(ع) در فرهنگ ایرانی- شیعی که بگذریم، به گمانم کمیل، اولین دروازهای است که در ایران ما – به ویژه در چهره فرهنگی و مذهبیاش- به دنیای اسرار آمیز علی گشوده میشود. آن جا که علی خود را می نماید، و بدون نقاب در برابر دیدگان علی جویان خودنمایی میکند.
البته در ذهن و زبان ایرانیان، علی درب بزرگ خیبر را نیز کنده و در خندق نیز پشت پهلوانی را به زمین آورده و در برابر جسارت مرد یا نامرد زمین خورده، خشم خود را فرو برده و بعد ضربتی زده است و در ا?حد شمشیری از آسمان برایش رسیده و شبهای فراوان نان و خرما بر دوش کوچهها را گشته است و ... و چند تصویر دیگر که همه میشناسیم و بالاخره این که در مسجد ضربت خورده است. ولی به نظرم در هر یک ازاین تصویرها لباسی بر تن علی است که بخش عمده حقیقت علی را میپوشاند. چنان که لباس ما بخش بزرگی از ما را میپوشاند. عریانی علی را شیعه برای اولین بار- البته شاید- در دعای کمیل میبیند و البته بعد که بزرگتر شد در مناجات مسجد کوفه. لااقل برای من این طور بود. دعای کمیل رودی است که ما را به اقیانوس علی میرساند.
علی حقیقتی ندارد جز بندگی خدا و هر چه تصویر از علی در ذهنمان داریم، در حقیقت جلوهای از بندگی علی است که به رنگی درآمده، عدالت و شجاعت وسخاوت و کرامت و ... همه رنگهایی هستند از طیفی از نور که بندگی را تشکیل میدهند. ولی این طیف رنگ وقتی بخواهد خود را بنماید، پرتوی است بیرنگ، و این بی رنگی بندگی علی در مناجاتش میدرخشد و بر هر رنگی غلبه میکند و شیعه علی را وادار میکند تا به خود بقبولاند: آنکه این همه نام برای شناساندنش داریم نام حقیقیاش «بنده» است و این همه علو از آن همه بندگی زاده شده است.
الهی و ربی من لی غیرک ...