تکرار منحوس
از وقتی که وارد فضای مذهبی و جلسات مذهبی شدهام، همه ساله در آستانه رمضان و روزهای آخر شعبان در همه جلسات این جملات تکراری را شنیدهام که رجب آمد و رفت و شعبان هم رو به اتمام است و ما هنوز آدم نشدهایم و لیاقت ورود به رمضان را نداریم، و در روزهای نهایی رمضان هم همین داستان تکرار میشود. گاهی هم آنقدر این تکرار کلیشه شده که بدون هیچ حس وحالی این جمله را میگوییم و میگویند. با خودم فکر میکردم که آیا نمیشود از بند این تکرار رهید؟ هر سال که نمیشود این داستان اتفاق بیافتد. ولی دیدم ریشه این تکرار، تکرار ماست، یعنی ما هر روز و هر سال تکرار می شویم بدون هیچ تغییری، و هر روز در مدار بسته زندگی روزمره و نفسانیات به دور خودمان میگردیم. و وقتی که سال بعد دوباره به روزهای آخر شعبان میرسیم، میبینیم که رجب و شعبان و رمضان رفتهاند ما همچنان در همان جای پارسال ایستادهایم.
راستی تا کی باید این حکایت همچنان باقی باشد؟ و اصلا مگر میتوان از این ماجرا گریخت؟ اگر میشد که دعای ابوحمزه حنجره سید ساجدین به آسمان نمیرفت، کمیل بر زبان علی جاری نمیشد، و رسول اعظم الهی پیوسته استغفار نمیکرد. سر این تکرار برای ما گناهان تکراری ماست.
خدایا صدای مرا که میخوانمت بشنو
و رویت را به سوی من که با تو نجوا میکنم بگردان
خدایا از همه گریختهام ... به سوی تو
خدایا مرا میشناسی، نیازم را میدانی و از ضمیر من باخبری
خدایا .... خدایا ...
من هر چند اهل آن نیستم که بر من رحمت کنی ولی تو اهل جود و کرامتی
خدایا گویا در برابرت ایستادهام سایه توکل به تو بر سرم گسترده است
و چون اعمالم مرا به تو نزدیک نمیکند، اعترافاتم را پیش روی نهادم
خدایا اگر بنا داشتی که خوارم کنی، که هدایتم نمیکردی و اگر میخواستی که رسوایم کنی عافیتم نمیبخشیدی
بار الها عمرم در حرص سهو و غفلت از تو گذشت و جوانیم را با مستی دوری از تو پوسیده کردم و بیدار نشدم
حال خدایا
به من به گونهای نگاه کن که گویا صدایم کردهای و جوابت دادهام و مرا به کار گرفتهای و من اطاعت کردهام
خدایا ... خداوندا
من بر گمان خودم یاس را مسلط نکردم و امیدم را از کرم زیبایت نبریدم
خدایا هر چند گناهانم مرا از چشم تو انداختهاند ولی تو به خاطر توکل من به تو از من در گذر
خدایا من همچنان در بند این تکرار منحوس ماندهام
واگر در این ماه شعبان تاکنون مرا نیامرزیدهای، در این روزهای باقی مانده از من در گذر