از تو بی خبر!!
معتقدم اشعار برخی از شعرای بزرگ پارسی گوی چیزی جز ترجمان وحی نیست. شعر خواندن و شعر شنیدن برای من یعنی ورود به عالم آنان که دیدهاند، و حکایت بخشی از آن چه دیدهاند را برای ما نادیدهها آوردهاند تا گمان نکنیم یافتن حقیقت ناب و نوشیدنش شراب سقاهم ربُهم شراباً طهوراً(سوره انسان/21) افسانه است.
این بار عطار:
ای در میان جانم و جان از تو بیخبر از تو جهان پر است و جهان از تو بیخبر
نقش تو د رخیال و خیال از تو بی نصیب نام تو بر زبان و زبان از تو بیخبر
چون پی برد به تو دل وجانم که جاودان در جان و د ردلی دل و جان از تو بیخبر
از تو خبر به نام و نشان است خلق را وانگه همه به نام و نشان از تو بیخبر
شرح و بیان تو چه کنم زان که تا ابد شرح از تو عاجز است و بیان از تو بیخبر
جوینــدگان گوهر دریای کنه تو در وادی یقین و گمان از تو بیخبر
عطار اگر چه نعره عشق تو میزند هستند جمله نعره زنان از تو بیخبر
اگر اهلش بودید این شعر را با صدای محمد رضا شجریان در آلبوم جانِ جان بشنوید.