اشارات ابراهیمی
اهل اشارت گفتند خدای تعالی ابراهیم را برای آن خلیل خود گفت که او را امتحان کرد به تن و جان و مال و فرزند. مال به مهمان داد، و فرزند به قربان داد، وتن به نیران داد، و جان به خدای رحمان داد، خدای تعالی او را خلیل خود گفت ...
(تفسیر ابوالفتوح رازی ج6، ص 129)
-----------------------------------------------------
اما ابتلای خلیل به ذبح فرزند آن بود که: یک بار خلیل در جمال اسماعیل نظاره کرد.التفاتیش پدید آمد. آن تیغ جمال او دل خلیل را مجروح کرد. فرمان آمد که: یا خلیل! ما تو را از آزر و بتان آزری نگاه داشتیم تا نظاره روی اسماعیل کنی؟ رقَم خلّت ما و ملاحظه اغیار به هم جمع نیاید. ما را چه نظاره تراشیده آزری و چه نظاره روی اسماعیلی.
به هرچ از راه بازافتی چه کفر آن حرف و چه ایمان
به هرچ از دوست وامانی چه زشت آن نقش و چه زیبا
بسی برنیامد که تیغش به دست نهادند، گفتند: اسماعیل را قربان کن، که در یک دل دو دوست نگنجد.
با دو قبله در ره توحید نتوان رفت راست یا رضای دوست باید یا هوای خویشتن
از روی ظاهر قصه ذبح معلوم است و معروف و از روی باطن به لسان اشارت مراو را گفتند: به تیغ صدق دل خود از فرزند ببر ... خلیل فرمان بشنید به تیغ صدق دل خود از فرزند ببرید، مهر اسماعیلی از دل خود جدا کرد. ندا آمد که «یا ابراهیم قد صدقت الرویا» (خواب را تعبیر کردی)
بخشی از تفسیر کشف الاسرار و عدة الابرار ج1،ص 352