مذهبیها و موبایل
حتماً شنیدهاید که روانشناسی رنگها و روانشناسی امضا وجود دارد و بر اساس علاقه افراد به رنگها و شکل امضای آنها و نوع لباس پوشیدن و ... شخصیت افراد را تشخیص میدهند و لابد شنیدهاید که میگویند مثلاً عطر و اودکلنی که استفاده میکنید بیانگر شخصیت شماست و جملاتی از این قبیل . یکی از همین جملات مشتری جمعکن هم این است که زنگ موبایل شما بیانگر شخصیت شماست. من هم از شما چه پنهان از این نوع جملات بدم نمیآید و گاهی قبول هم دارم، به خصوص همین آخری را، یعنی زنگ گوشی موبایل. صدای زنگ موبایل صدای آشنای همه روزه و هر جایی ماست که در هر زمان و مکانی امکان شنیده شدن دارد. ماه رمضان دو سال پیش برای تبلیغ در یک محیط ارتشی بودم، گروهبانی بود که تازه موبایل گرفته بود و خیلی هم وارد نبود که با گوشیاش کار کند، صدای زنگ موبایلش هم صدای یک خواننده زن ترکیهای بود. سربازها و دوستانش مرتب هنگام نماز جماعت زنگ می زدند و صدای موبایل او هم باعث آبروی بنده خدا میشد. نقطه مقابل این بنده خدا، بعضی بسیجیها و طلبهها و به قولی طیف مذهبی هستند که از صدای مداحی و قرآن و ... در گوشی استفاده میکنند. من به این یکی خیلی حساسم و به نظرم کار اشتباهی میآید. گمان میکنم معنا ندارد که زنگ موبایل، قرآن یا مداحی یا صدای تواشیح و امثال این چیزها باشد، چون نه اینکارها ثواب خاصی دارد و نه کسی از آن چه خوانده چیزی میفهمد. دو کلمه از قرآن یا نیم مصراع شعر مداحی، نه فایده دنیا دارد نه آخرت. وقتی این صداها را از موبایلها میشنوم احساس ناخوشایندی پیدا میکنم. به نوعی حس میکنم این افراد میخواهند فریاد بزنند که ما مذهبی هستیم و شاید هم به گونهای در مقابل موبایلهای دیگران صفبندی میکنند و جای جالب قضیه این جاست که گوشی بعضی از همین افراد پر است از موسیقی بیکلام یا باکلام و خیلی چیزهای دیگر. منظورم البته این نیست که این گروه از افراد ریاکارند. ریشه این کارها در هویت اجتماعی و گروهی افراد است و هر گروهی در جامعه با نشانههایی معرفی میشود که مذهبیها هم از همین گروهند.چنان که لباس و رفتار و ادبیات و آرایش مو و ... این افراد هم با دیگران فرق میکند. شاید مشکل من این است که با صف بندی مذهبی و غیرمذهبی در جامعه مخالفم.