من و تواضع آقای مصباح!
در روایات آمده است تواضع نعمتی است که کسی به آن حسادت نمیکند.
من با آقای مصباح یزدی خیلی رابطه خوشی ندارم و چندان روش رفتاری ایشان را نمیپسندم. بماند که با برخی نظریات ایشان هم مخالفم جدی!.
چند سال پیش فیلمی پخش شد از دیدار رهبری با آقای مصباح در منزل ایشان در قم، آقای مصباح تلاش کرد دست رهبری را ببوسد و بعد که رهبری مانع شدند، ?قای مصباح رفت که پاهای ایشان را ببوسد و ... من که دیدم خیلی عصبانی شدم.
مدتی بعد که کلاس اسفار میرفتم در موسسه امام خمینی یا همان موسسه آقای مصباح و استادم آقای فیاضی بودند، در نمایشگاه عکسی که از سفر آقای مصباح به بحرین زده بودند عکسی دیدم که آنجا هم ایشان دست یکی از علمای بحرین را میبوسید. امروز در سایت مهر هم عکس دیگری دیدم که باز آقای مصباح دست یکی از علمای تهران را میبوسید. معلوم شد که این جزو خصایص رفتاری ایشان است. از یکی از ارادتمندان ایشان پرسیدم گفت آقای مصباح از این کارها میکند. به هر حال کم آوردم. من خودم از خودم خیلی بعید میدانم که چنین کاری بکنم به خصوص اگر موقعیتی علمی و اجتماعی مثل آقای مصباح داشته باشم. یاد حدیثی افتادم که اول نوشتم و به نوعی از نظری که در این مورد نسبت به آقای مصباح داشتم پشیمان شدم. تواضع این مرد باعث شد این نوشته را بنویسم تا معلوم شود که تواضع نعمتی است که کسی به آن حسادت نمیکند.