جرعه ای از دریا
یکی دو روز پیش دنبال کتابی میگشتم برای دخترم که چشمم خورد به جرعهای از دریا بدون تأمل خریدم. مجموعهای است از مقالات فارسی و عربی و نیز خاطرات و حکایات نقل شده از استادم حضرت آیة الله العظمی شبیری زنجانی حفظه الله تعالی. که فعلا فقط جلد اول آن منتشر شده است. چندین ساعت مشغولش بودم. مقالهای کوتاه درباره سند زیارت عاشوراء، حاشیه بر کافی، حاشیه بر چند کتاب تاریخی ، مقالهای در معرفی صاحب قاموس الرجال و .... بخشی از مطالب این کتاب است.
دقت نظر و اطلاعات بسیار گستردهشان حتی در مورد رجال معاصر به وضوح در این حاشیهها پیداست، به خصوص در حاشیهای که بر کتاب نخبگان علم و عمل ایران زدهاند.
طریقیات نام بخش آخر کتاب است. فرمایشاتی است که حضرت استاد در مسیر بین راه تا حرم یا در نشستهای عصرانه دفترشان گفتهاند و ضبط شده است. بسیار خواندنی است. این بخش تماما مربوط به داستانهای زندگی علماست که بسیاری را حضرت استاد خود شاهد بوده یا از طرق موثق شنیدهاند. برخی هم داستانهای معروف بین طلبههاست. یکی دو تا از حکایات را حیف دیدم که اینجا ننویسم:
یکی از آقایان نقل میکرد که وقتی فاضل اردکانی از کربلا به نجف آمد و در تشییع جنازهای حاضر شد.قرار بود تشییع جنازه از منزلی انجام گیرد که چون منزل خیلی کوچک بوده ایشان و شیخ انصاری هر دو در کوچه بودند. فاضل اردکانی که پیر بود نیم خیز نشسته، ولی شیخ روی زمین نشسته بود. شیخ انصاری میپرسد: شما چرا روی زمین نمینشینید؟ فاضل که خود از زهاد بوده میگوید: این قبا از سهم امام تهیه شده و اگر من روی زمین بنشینم کثیف میشود و باید آن را شست. قبا هم که شسته شود زودتر پاره میشود. سهم امام را هم تا یقین به رضایت امام زمان(عج) نباشد نمیشود تصرف کرد و من چنین یقینی ندارم؛ لذا نیم خیز نشستهام. بر سر این موضوع بحث بین مرحوم شیخ و فاضل اردکانی در میگیرد مدتی با هم بحث میکنند. در اثنای بحث میبینند که شیخ نیم خیز شده و میگویند که تا آخر عمر دیگر شیخ روی زمین ننشست. (ص 145)
و نیز:
مرحوم سید حسن صدر در تکمله مینویسد:
آسید صدر الدین (پدر پدر بزرگ امام موسی صدر) بکاء فوق العاده داشته است. به حرم حضرت امیر( سلام الله علیه) مشرف شد و حضرت را زیارت کرد و بعد دعای ابو حمزه را شروع کرد، « الهی لا تؤدبنی بعقوبتک» را شرو ع کرد تکرار کردن و گفت و گفت و گریه کرد تا بیهوش شد و به جملههای دیگر نرسید و در حال بیهوشی او را از حرم بیرون بردند.
سید زهد خیلی فوقالعادهای داشته و به دنیا بیاعتنا بوده است.(ص 489)
پ ن: این پست زیادی آخوندی شد. بالاخره هر کسی اصلی دارد و روزگار وصلی. امسال توفیق حضور در درس استاد را ندارم. این پست هم به نوعی باز جستن روزگار وصل است.