فلسفه ضد دین از کجا آمد؟
گفتهاند: فلسفه را خلفای جور از یونان آوردند تا با ائمه هدی(ع) مقابله کنند. و از این نکته نتیجه میگیرند که مدعیات فلاسفه با دین مخالف است.
به نظر من؛
1. این که برخی از حرفهای فلاسفه با دین می سازد یا نه، ربطی به منشاء فلسفه ندارد که یونانی باشد یا از جای دیگر. چرا که فلاسفه حرفهای درست هم می زنند. اگر مشکل منشاء باشد باید همه چیز غلط باشد.
2. این که حرفهای فیلسوفان با دین نسازد ربطی به انگیزه خلفای جور به ویژه مامون ندارد. گویا مأمون فیلسوفی بوده که همه مبانی فلاسفه از یونان و ایران و اسلام را میدانسته بعد برای ابطال نظر ائمه به فلسفه یونان متمسک شده است. چه دانشمندی بوده مأمون و ما خبر نداشتیم!
3. خلفای عباسی همه گونه جلسات علمی دایر میکردند. از جمله مناظرات فقهی. پس بگوییم فقه هم علمی است ضد ائمه. یا هر چه فقهای اهل سنت گفتند باطل است چون خلفای عباسی می خواستند با این روش جایگاه ائمه هدی را متزلزل کنند!
4. در دروان خلفا فقط فلسفه وارد سرزمین اسلام نشد و البته فقط هم خلفا وارد کننده نبودند. گسترش قلمرو حکومت اسلامی، حضور تازه مسلمانها، تأکید اسلام بر علم آموزی، واردات بردگان از کشورهای گوناگون و ضعف بنیادین علمی عربها و نیاز شدید ایشان به دیگران خود اقتضاء میکرد که فرهنگهای گوناگون با هم ممزوج شوند.
5. مشکل خلفا کلام و فلسفه و دین شناسی تشیع نبود. مشکل اصلی قدرت بود. چنان که خلفای جور با بزرگان اهل سنت هم که با ایشان سازگاری نداشتند برخورد جدی میکردند. شرح زندگی ابوحنیفه و شاگردش قاضی ابو یوسف و بسیاری دیگر شاهد ماجراست.
6. هدف خلفا در مناظرات علمی شکست شخصیت ائمه بود نه ابطال باورهای کلامی تشیع. که خیلی هم از این چیزها سرشان نمی شد. برای همین هم مدتی طرفدار نظریه حدوث قرآن و کلام الهی شدند و مدتی طرفدار نظریه قدیم بودن کلام الهی.
7. این که کسی غرض و مرض در کارش داشته باشد دلیل نمی شود که هر کاری کرده و هر چیزی که وارد مملکت اسلامی کرده است غلط باشد. غرض خلفا هیچ دخلی به مدعیات فلاسفه یونانی ندارد.
8. ظاهرا عدهای (شاید به خاطر نخواند تاریخ فلسفه) نمیدانند که آنچه به اسم فلسفه اسلامی رایج است واقعا دست پرورده حکمای مسلمان است و آنچه از یونان ترجمه شده شاید یک دهم چیزی باشد که در اثار ابن سینا مشاهده میشود.
9. در واقع پیشفرض کسانی که مشکلی به نام منشاء فلسفه را مطرح می کنند. این است که خلفای عباسی با توطئهای پیچیده و با علم به این که نظریات ائمه با مدعیات فلاسفه یونانی مخالف است و با هدف از بین بردن باورهای فلسفی کلامی شیعه (و نه فقط باور سیاسی او) اقدام به ترجمه و واردات فلسفه یونانی کردند و احتمالا برای این که دستشان رو نشود انبوهی کتاب ریاضی و شیمی و هندسه و نجوم و ... را هم به آن افزودند تا مبادا کسی به ایشان شک کند.
10. پیشفرض دیگر این بحث این است که هر چه از غیر طریق اهل بیت باشد، غلط است! نه آنکه حجت نیست. این نکته با ادعای ما مبنی بر عقلی و فطری بودن آموزههای اسلام و تشیع سازگاری ندارد.
پ ن: من مدافع فلسفه نیستم و بلکه منتقد خیلی از مباحث فلسفی هستم. ولی اینجا فعلا مشکلم را با ادعای فوق مطرح کردهام.