معنای دیگری از ولایت
شب جمعه گذشته جلسه روضهای بود. دوستانه است و محدود. منبرش به نام من خورده بود.
درباره ولایت در قرآن صحبت کردم. این که ولایت استعمالات گوناگونی دارد. ولایت تکوینی و تشریعی و ... و این که اعتقاد شیعه امروزه به همه مصادیق ولایت ناظر است. یعنی هم ائمه را دارای ولایت سیاسی می دانیم هم تشریعی و هم ولایت باطنی و تکوینی. این سه نوع ولایت از اصل برای خداست و خدا به هر که خواست می دهد. مردم هم در ولایت تشریعی و باطنی نقشی ندارند در ولایت سیاسی هم اختلافی است که نقش دارند یا ندارند.امروزه عقیده ارتدکس شیعه این است که مردم نقشی در ثبوت ولایت سیاسی ائمه ندارند.
ولی در آیه 196 سوره اعراف نوع دیگری از ولایت مطرح شده که وابسته به مردم است. یعنی هر فردی تا خودش نخواهد خدا بر او این ولایت را اعمال نخواهد کرد. این ولایت نوعی لطف خاص است. ان ولیی الله الذی نزل الکتاب و هو یتولی الصالحین. این که او متولی امر صالحین میشود به این معناست که همه کارهای آنها را خدا خود بر عهده میگیرد. این ولایت عمومی نیست. هر کس نخواهد این ولایت درباره او اعمال نمیشود. این نوع ولایت کاملا وابسته به ولایت پذیری است. و الله ولی المتقین (جاثیه/19) و الله ولی المومنین (آل عمران /48). نیز موید همین معنا هست. در آیه ان الکافرین لا مولی لهم(محمد/11) تصریح میکند که بر کفار ولایت نیست و ظاهرا منظور همین ولایت است. و الا ولایت تکوینی و تشریعی خداوند اختصاص به مومنین ندارد.
به نظرم آیه آخر آیه الکرسی الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور در این زمینه گویاتر است.
پ ن: چیزی پیدا نکردم بنویسم. خلاصه منبرم را نوشتم. روضهاش را دیگر نمیشود اینجا خواند.