شک دارم پس هستم

شک دارم پس هستم
دکارت به دنبال یقین می‌گشت به شک رسید. بعد تلاش کرد از شک به یقین برسد. نمیدانم رسید یا نرسید.

بر اساس روایات و چنانکه مفسران گفته‌اند یقین در دو آیه 99 سوره حجر و 47 سوره مدثر به معنای مرگ است. به تعبیر دقیق‌تر درباره مرگ به کار رفته است. چرا که با مرگ است که آدمی به یقین می‌رسد. و تا نمرده است هم چنان دور از یقین است.

زندگان آنان‌اند که شک دارند. هر کس که شک می‌کند زنده است و هر که شک نکند مرده. دکارت به فراست این نکته را دریافته بود که می‌گفت من شک می‌کنم پس هستم.

من نیز سرشار از شک شده‌ام و هر گاه که با شک‌هایم مشغول می‌شوم احساس زنده‌گی می‌کنم. و هر گاه که از شک‌هایم دور می‌شوم و به حال خود رهایشان می‌کنم. روز مرگی بر همه چیز حاکم می‌شود و من مرده متحرکی بیش نیستم.
آنان که دچار روزمره‌گی می‌شوند درواقع با یقین زندگی می‌کنند و دیگرانی که با شک حشر و نشر دارند گرفتار مرگ روزانه نمی‌شوند.
بیایید شک کنیم تا بیشتر زنده‌گی کنیم