این گونه هم می توان زیست!
طلبهها معمولاً ایام محرم و رمضان به سفر تبلیغی میروند و من هم مثل بقیه. ولی امسال به دلیل مشغله فراوان توفیق تبلیغ نبود. چند سال پیش که میخواستم برای ماه رمضان تبلیغ بروم کلی فکر کردم که برای مردم چه بگویم و یکی از موضوعاتی که برای آن رمضان انتخاب کردم زندگی عادی اهل بیت(ع) بود. کتاب سنن النبی مرحوم علامه نکات بسیار جالبی را درباره زندگی پیامبر اسلام(ص) گردآوری کرده است. امروز چند سطر از این کتاب را میآورم تا بدانیم که این گونه هم میتوان زیست:
ایشان وقتی کسی را میدید برای دست دادن پیش قدم میشد...
وقتی با کسی مصافحه میکرد و دست میداد دست خود را پس نمیکشید تا طرف مقابل دست خود را جدا میکرد ...
هر گاه بین دو کار مخیرمیشد همانی را برمیگزید که دشوارتر بود...
هنگام صحبت نگاهش را بین اصحابش تقسیم میکرد ...
هیچگاه پایش را نزد دیگران دراز نکرد ...
اکثر اوقات رو به قبله مینشست...
هیچگاه انتقام شخصی نگرفت ...
اگر یکی از اطرافیان را سه روز نمیدید پی جوی احوال او میشد ...
خادمش میگوید نُه سال خدمت او کردم یکبار نگفت چرا فلان کار را نکردی...
اصحاب را با کنیهشان میخواند نه با نام کوچک ...
با گوشه چشمش به کسی کنایه نمیزد ...
میفرمود هیچگاه یکی از شما درباره دیگری نزد من چیزی نگوید که من دوست دارم قلبم نسبت به شما سلیم باشد ...
به گونهای در میان اصحاب مینشست که وقتی غریبهای میآمد نمیدانست پیامبر کدام یک از این جمع است ...
لباس و کفشش را خودش وصله میزد ...
هنگام مسافرت با جمع، در عقب کاروان راه میرفت تا ضعفا را کمک کند و...
به نظر شما ما با او چقدر فاصله داریم؟
شرح این هجران و این سوز جگر این زمان بگذار تا وقت دگر