اصلح جناحی
تقلید از اعلم از مفاهیم رایج در گفتمان شیعی امروز است. و هر کسی وظیفه دارد برای شناخت اعلم تلاش کند و از راههای مشخص شده تکلیف خود را معین کند. یکی از راههای شناخت فقیه اعلم مراجعه به دو عالم عادل است. ولی مشکل از اینجا شروع میشود که برخی از این علمای عادل چون خود صاحب مبانی فقهی و اصولی هستند معمولا کسی را اعلم میدانند که در همان مبنای مورد قبول ایشان فتوا صادر کرده باشد. مثلا پیروان مکتب مرحوم آیت الله خوئی معمولا به شاگردان ایشان ارجاع میدهند. چون مبنای خودشان همان مبنای مکتب نجف است نه قم. (البته همه چنین رفتار نمیکنند).
در فرایند انتخاب اصلح و انتخابات هم همین نکته جاری است. یعنی کسی که خود را هوادار اصولگرایان میداند هیچگاه کاندیدای اصلح را در جناح مقابل جستجو نمیکند و بلکه به هیچ قیمتی به رای نخواهد داد، هر چند او غیر از اختلاف نظر جناحی دارای قابلیتهایی به مراتب بیش از کاندیدای جناح خودی باشد. در نظر رای دهنده اصولگرا کاندیدای جناح مقابل اصلا صلاحیت ریاست جمهوری یا نماینگی مجلس را ندارد ( هر چند که شورای نگهبان او را تایید کرده باشد). در بین اصلاحطلبان نیز معمولا همین رفتار مشاهده میشود. (البته به نظرم با شدت کمتر). بماند که بسیاری از رایدهندگان اصلاح طلب مبنای رای به اصلح را خیلی نمیپسندند.
به هر حال به نظر میرسد یکی از معیارهای اصلح بودن، و بلکه مهمترین معیار آن هماهنگی جناحی است.
حالا این معیار از کجا آمده خدا عالم است.