نگاه مرد. آزادی زن
یک: موقعیت خارجی، روز. پارک
زن و مرد جوانی با یک فرزند حدودا یکساله. روی چمنها مشغول صحبت هستند. میخندند، خاطره تعریف میکنند ... شادند.
کمی آن طرفتر روی نیمکت پارک سه جوان نشستهاند. سیگار میکشند و بیشتر نگاهشان به این دو نفر است.
زن متوجه میشود، صدایش را پایین میآورد. موقعیتش را عوض میکند و پشت به جوانها میکند و سعی میکند بدون آنکه شوهر متوجه شود با بچه مشغول شود.
دو: همان موقعیت
مرد متوجه جوانها میشود به همسرش اشاره میکند . همسر موقعیتش را عوض میکند و صدایش را پایین می آورد. ساکت می شوند. چای میخورند.
....
این صحنهها را در موقعیتهای مختلف میتوان بازسازی کرد. و بدتر از این هم میتوان تصور کرد که مثلا کار مرد به نزاع با جوانها برسد و یا بدترش این که کار مرد به بدبینی به همسرش برسد و البته روشن است که دیگر زن آزاد نیست. حتی اگر شوهرش او را آزاد بگذارد خودش از درون احساس آزادی نخواهد کرد.
انسانها دوست دارند آزاد باشند به تفریحهای مجازشان برسند ولی گاه بعضی چیزها مزاحماند.
نگاه مردها مانع آزادی زنهاست.
از وقتی به این نکته توجه کردهام. از سالها پیش وقتی نگاهم به زنی میافتد، غیر از این که نگران شرعی یا غیر شرعی بودن نگاهم باشم نگران چیزی هستم که در ذهن زن میگذرد. نه درباره من که درباره خودش. که هر گاه بخواهد خودش باشد و به خواستههایش برسد بیش از آنکه به فکر خواستهاش، تفریحش، خریدش، بچهاش، همسرش، ..... باشد باید نگران چشمهای هرزهای باشد که راحتیاش را هدف قرار دادهاند.
در این زمینه ازحجاب هم کاری نمیآید.