کدام بهتر است؟
پرده اول:
مرد، عصبانی، کمر بند را برداشت و به زن حمله کرد. نزدیک زن که رسید کمی تأمل کرد: بر شیطون لعنت! کمربند را به کناری انداخت، پشت به زن کرد و برگشت، ولی دلش آرام نشد برگشت و سیلی محکمی نثار زن کرد و....
ساعتی بعد زن در جمع بقیه عروس و خواهرها و زنهای همسایه ماجرا را تعریف کرد و از رحم و مروت مردش تعریف کرد که: همیشه همینطوره کمربندرو برمیداره ولی نمیزنه، همون یکی دو تا سیلی یا مشت رو میزنه و میره..... و زنهای دیگه همراهیش کردند که خوش به حالت! ندیدی اون روز شوهر ... با کمربند سیاهش کرده بود .....
شب که مرد با دستهایی پر از پاکت میوه برگشت و شروع کرد به تعریف ماجراهای آن روز بازار ... و انگار نه انگار که صبح خبری بوده، زن احساس کرد که چقدر مردش را دوست دارد.
پرده دوم:
مرد فریاد کشید: تو بیجا میکنی! کی به تو اجازه داده؟ اینجا خونه بابات نیست هر غلطی دلت خواست بکنی. درس خوندی که خوندی! دانشگاه رفتی که رفتی. مگه برای من رفتی؟
با هر جمله و فریادی، عصبانیتر میشد، دید که نمیتواند خودش را کنترل کند در را به هم زد و رفت.
ساعتی بعد زن، پای تلفن ماجرا را برای مشاور شرح میداد بعد هم با یکی از دوستان زمان دانشجویی که حقوق خوانده بود .... من نمیتونم این رفتار رو تحمل کنم. .... این زندگی هر مقدار مال اونه مال من هم هست و ..... بنا شد غروب زن به مطب مراجعه کند.
شب صحبتی بین زن و مرد رد و بدل نشد. زن شام نخورد. مرد حاضری خورد. زن رفت که زودتر از همیشه بخوابد.
مرد کمی فکر کرد. تصمیم گرفت به نحوی ماجرا را تمام کند. داخل اتاق خواب که شد، زن خواب بود.
نگاهش به پاتختی ا فتاد؛ یک لیوان آب، نسخه پزشک، دفترچه تلفن و یکی دو جور آرامبخش که از هر ورق آن جای یک قرص خالی شده بود. بیخیال شد و بدون آنکه حرفی بزند خوابید.
**********
شما کدام را ترجیح میدهید؟ کدام بهتر است؟ رضایت از زندگی بدون آگاهی از حقوق؟ یا آگاهی از حقوق و مطالبه آن و البته رنج ناشی از پایمال شدن حقوق؟
به بیان دیگر زندگی قدیما بهتر نبود؟ یا الان بهتره؟
به نظرم نظری که در این مورد میدهید میتواند نشانگر محافظهکار یا اصلاح طلب بودن شما باشد.