دغدغه دین یا حجاب؟
حجاب از احکام دین است. به فتوای فقها جزو واجبات و از ضروریات دین اسلام است. حتی غیر مسلمانان هم میدانند که در بین مسلمانان چیزی به نام حجاب وجود دارد. میتوان گفت حجاب از مظاهر حضور دین و نشانه دینداری و دست کم نشانه اهمیت به دین است.
در جامعه مسلمان ما اهمیت حجاب رو به کاهش است و پدیده شُلحجابی رو به گسترش و نگرانی بخشی از دینداران نیز روزافزون. این نگرانی در مجلس و نمازجمعه و راهپیمایی فریاد زده میشود و برای رفع آن هم قانون نوشتهاند. ولی آیا حجاب حکمی جدا از دین دارد؟ آیا سایر نشانههای دینداری در این سالها تقویت شدهاند؟ نمازهای جمعه و جماعات شلوغتر شدهاند؟ رعایت سایر موازین شرعی بیشتر شده است؟ رباخواری کمتر شده است؟ مردم کمتر دروغ میگویند و غیبت میکنند؟ و ....
این روزها که به خاطر نمایشگاه قرآن، گرفتار تهران شدهام، در مسیر رفت و برگشت و در خود نمایشگاه مردم را تماشا میکنم و حرفهایشان را میشنوم. اگر دینداری را رعایت همین احکام دینی بدانیم قطعا دینداری در جامعه ما رو به افول است و حجاب هم به همراه سایر احکام دینی و شاید سریعتر مسیر نزولی خود را طی میکند.
اینکه دینداری همین باشد یا نه بحث دیگری است. ولی به هر حال آنچه رخ میدهد حتی اگر کاهش دینداری نباشد کاهش اهمیت ظواهر دینی است. حجاب هم بخشی از این ظواهر است نه همه آن.
مساله من آن است که دغدغهمندان حجاب چرا مساله فرعی را میبینند ولی متوجه مساله اصلی نیستند؟ علت آن چیست؟ و اگر متوجه مساله اصلی یعنی کاهش دینداری در جامعه هستند چرا بیشتر روی حجاب تأکید میکنند؟ آیا تاکید بر حجاب و حتی موفقیت در کنترل پدیده بد و بیحجابی منجر به دیندارتر شدن انسانها خواهد شد؟ آیا جامعه ما به ظواهر دینی اهمیت بیشتری خواهد داد؟