دانمارک؟فرانسه؟هیچکدام!
گویا ساختار ذهنی ما به گونهای است که نمیتوانیم حرکتها را جدا از دولتها تصور کنیم. دلیل آن هم گمان میکنم خیلی بزرگ بودن حکومت در ذهن ماست. در تاریخ ما همیشه حاکمان همه کاره بودهاند و هر چه هم که پیشتر آمدیم اوضاع بدتر شد تا حد پهلوی اول.
این میراث اکنون به ما رسیده و ما ایرانیها همه مشکلات را ناشی از حکومت و دولت میدانیم و طبعا حل آن را هم از دولت میخواهیم و اگر حل نشد دولت را عوض میکنیم و حتی حاکمیت را. اما دریغ که مشکلات همچنان باقی میمانند.
چند سال پیش جنجال کاریکاتورها درباره پیامبر اعظم (ص) موجب شد که ما علیه دانمارک حرف بزنیم و بعد هم شیرینی دانمارکی را شیرینی گل محمدی بخوانیم که آن هم البته دوامی نداشت.
امسال هم البته بناست که فرانسه را محکوم کنیم. روشن است که کشور فرانسه و دانمارک قابلیت محکوم شدن ندارند و آنچه مد نظر است دولت این کشورهاست.ولی واقعا نقش این دولتها در این کاریکاتورها چقدر است؟
آنکه محکوم است کسی است که توهین کرده، ولی ما که عادت نداریم افراد را ببینیم (چون هیچ وقت آنها را موثر ندیدهایم) کلمه موهومی به نام فرانسه یا دانمارک را محکوم میکنیم بعد هم خطیب ما میگوید که چرا وزیر ما با وزیر یک کشور سوم رفته و در فرانسه قدم زده! (اینجا)