قدر، از عبادت تا مناسک
سالهای دبیرستان که سالهای اول روزه گرفتنم بود و صد البته شب قدر و احیاء و مسجد رفتن جدی، در شهرستانی کوچک زندگی میکردیم. شبهای قدر که مسجد میرفتیم هر کس گوشهای برای خودش قرآن و مفاتیح در دست میگرفت و مشغول بود و یا نماز میخواند. به سحر که نزدیک میشدیم حاج آقای مسجد میآمد و سخنرانی میکرد و قرآن بر سر میگرفت و تمام.
بعدها که طلبه شدم و خودم شدم حاج آقای مسجد، باز هم در مناطق مختلف برنامه خاصی برای شبهای قدر نبود. هر کس کار خودش را میکرد تا زمان سخنرانی.
نمیدانم در سالهای دور مثلا قبل از انقلاب مراسم شب قدر در مساجد و حسینیهها چگونه بوده است. تصورم این است که جوشن کبیر خوانی برنامهای است جدید و سابقه چندانی ندارد. جوشن کبیر خوانی با هدایت مداح و پشت بلندگوی مسجد باعث میشود مردم به جای عبادت شخصی و فردی به عبادت جمعی رو بیاورند. و نیز به دلیل طولانی بودن اجرای مراسم جوشنکبیر خوانی توسط مداح، عملا مردم به جای انجام چندین عمل مستحب فقط یکی از آنها را به جا بیاورند که البته آن هم به تصریح خود صاحب مفاتیح مستند نیست.
شب قدر را میتوان به نوعی شب تامل در خویشتن دانست. در حالی که پر کردن وقت مردم با برنامههای جمعی این فلسفه را از بین میبرد.
همین ماجرا در اعتکاف با شدت بیشتری رخ داده است. اعتکاف که زمان و مکانی برای خلوت است با برنامههای متنوع و متعدد پر میشود. تبدیل عباذت فردی به یک مناسک جمعی به نظرم میتواند آن را از معنای اصلی خود خارج کند.
پ ن: در کل احساس میکنم تغییری فراگیر در جامعه ما در حال رخ نمودن است؛ تقویت جنبه مناسکی دین و در کنار آن تبدیل امور غیرمناسکی به مناسک.