فقیه سکولار؟
یکی از نشانهها و ویژگیهای حکومت سکولار آن است که منشاء ارزشها و اعتبارات اجتماعی از دین و نهاد دین به نهادهای دیگر منتقل میشود. بر این اساس کسی نمیتواند در عرصه عمومی به استناد فتوای مرجع تقلید خودش کار کند. نهادها و ماموران دولتی باید بر اساس قانون عمل کنند. چنانکه مدتی پیش رئیس جمهور روحانی گفته بود که نیروی انتظامی باید قانون را اجرا کند نه اسلام را. این جمله اساس حکومت در دوران مدرن است. این که قانون بر چه مبنایی نوشته می شود بحث دیگری است.
توجه کنید:
دولت به عنوان اعقل عقلا، امور شهروندان را بر مبنای مصالح و منافع ملی، رتق و فتق میکند. پس عرفی شدن بدین معناست که دولت، منشاء اعتباریات حقوقی میشود و ثقل این اعتباریات از کلیسا به دولت منتقل میگردد و کلیسا تنها به تنظیم رابطه انسان و خدا میپردازد و امور مربوط به حقوق متقابل افراد با یکدیگر (و همچنین حقوق متقابل اشخاص حقوقی و حقیقی با دولت) جنبه قراردادی پیدا کرده و دولت ضامن اصلی قراردادها میشود.(بخشی از مقاله فرآیند عرفی شدن فقه شیعی- سعید حجاریان)
در کتاب عرفی شدن در تجربه مسیحی و اسلامی نیز بی اعبتاری تدریجی مرجعیتهای دینی در مشروعیت بخشی، از نشانههای سکولار شدن دانسته شده است.
حالا یک فقیه به نام آیت الله یزدی پیدا شده و میگوید که اجازه اجتهاد حوزهها مربوط به امور آخوندی است. ولی برای مجلس خبرگان که یک نهاد قانونی است فقط باید از طریق امتحان شورای نگهبان که یک نهاد قانونی است، اجتهاد مشخص شود، یا این که رهبر انقلاب کسی را مجتهد بداند. میدانیم که مردم با همین اجازه اجتهادها مرجع تقلید انتخاب میکنند. یعنی اجازه اجتهاد حوزههای برای امور فردی و عبادی خوب است ولی برای امور اجتماعی نه. یک فقیه اصولگرا بر اساس مبادی و مبانی سکولار رفتار میکند و در نقطه مقابل جالب است که مدرنترها با این وضعیت مخالفند.
این وضعیت ایران ماست. مانده در میانه راه.