تنوع زیست مذهبی
سن حدودا بین 50 تا 60 سال، محاسنی متوسط، تسبیحی در دست، چند انگشتر با نگین درشت در انگشتان، عبایی بر دوش و سجادهای گشوده در گوشه اتاق. این تصویری است که احتمالا بسیاری از ما از یک شخص ایدهآل مذهبی داریم. تصویری نزدیک به یک روحانی. مذهبی که میگویم یعنی مذهبی به معنای خاص نه صرفا دینداری که اجمالا اهل نماز و روزه است.
بعید است ما با دیدن یک جوان 25 ساله که موهای بلندش را دم اسبی از پشت بسته تصور کنیم او یک انسان مذهبی است. و همین طور خانمی با مانتو و روسری رنگی، رنگ شاد. و بعد اگر بفهمیم که اتفاقا این آدم چقدر اهل تقیدات مذهبی است تعجب میکنیم.
این حرفها یعنی اینکه ما برای زیست مذهبی شکلهای متفاوتی نمیشناسیم و همه مذهبیها هر چقدر که مذهبیتر شوند باید همشکلتر بشوند. پیراهنهای روی شلوار و رنگ روشن و ترجیحا سفید دهه شصت یادتان هست؟حالا تکلیف کسی که نمیخواهد این شکلی باشد چیست؟ ما با زبان بیزبانی به او میگوییم که اگر میخواهی مذهبی باشی هم رنگ جماعت شو.
ما تنوع را در زیست مذهبی به رسمیت نمیشناسیم. احتمالا برای اینکه از بنیاد تنوع را به رسمیت نمیشناسیم. تصور من از سبک زندگی اهل بیت به گونهای تنوع زیست مذهبی است. گزارشهای اندک رسیده از نوع سلوک شخصی اهل بیت نشانگر تفاوتهایی معنادار است. دیشب ماجرای اعتراض سفیان ثوری به امام صادق را میخواندم به خاطر لباسی که بر تن امام بود. این را بگذارید کنار زندگی علی با آن پیراهن دو درهمی که برای خودش خرید و چهار درهمی که برای قنبر خرید.
ما میتوانیم مذهبی باشیم ولی شکل هم نباشیم.