در خدمت و خیانت نظام آموزشی
یکی از مشکلات کتابخانهها در قم هجوم انبوه جوانان کنکوری است. آنقدر در کتابخانهها ازدحام میکنند که جا برای مولف و محقق نمیماند. البته این گروه بعد از کنکور همه راهی خانه شده و کتاب و کتابخانه را با همنشینان همیشگی تنها میگذارند.
چند روز پیش هم گروهی را دیدم که جزوه به دست از ساختمان کنکور آزمایشی بیرون میآمدند. فکر کردم که ما با اینها چه میکنیم؟
فیزیک و شیمی و زیستشناسی میخوانند و بعد تست میزنند و تست میزنند و تست میزنند ... تا کنکور.
گروهی از آنها اصولا راهی به دانشگاه پیدا نمی کنند. برخی دیگر قبول میشوند ولی چون شغلی نیست (و اصولا اقتصاد ما ظرفیت جذب این همه دکتر و مهندس را ندارد) باز هم راهی خانه میشوند یا شغلی غیرمرتبط با رشته تحصیلی انتخاب میکنند. و البته مدرکی در حد کارشناسی و بالاتر دارند.
پس از مدتی آنچه آموختهاند فراموش میشود. اینها تبدیل میشوند به کسانی که کارشناسی و ارشد دارند، ولی قرآن بلد نیستند بخوانند، شاهنامه را تا کنون ندیدهاند، مثنوی نخواندهاند، سعدی را هم در حدی که در دوره آموزشی لازم بوده پاس کردهاند، راه تعامل با همسر آیندهشان را نمیدانند، تربیت فرزند هم که جای خود دارد. و روشن است که به جای اینکه خودشان بیندیشند رسانه به جای ایشان میاندیشد. اینها یک چیز بلدند، تست زدن
ما داریم به بچههایمان خیانت میکنیم
اگر دوست داشتید اینجا را هم بخوانید