یک پرسش درباره تکثرگرایی دینی
پلورالیسم دینی را به سه حوزه تکثرگرایی در صدق، تکثرگرایی در نجات و تکثر گرایی در حوزه اجتماعی تقسیم کردهاند. بر اساس این تقسیم، گروهی بر این باورند که نمیتوانیم در صدق گزارهها تکثرگرا باشیم و هر گزارهای را صادق بدانیم. و به همین جهت نمیتوانیم بگوییم هم مسیحیت حق است هم اسلام. نمی توانیم هم تثلیث را درست بدانیم هم توحید اسلام را.
شمولگرایان معتقدند در عرصه نجات میتوانیم از پذیرش تکثر دم بزنیم و معتقد شویم که بسیاری از باورمندان به دینها و مذاهب گوناگون جزو نجات یافتگان هستند. زیرا بسیارند افرادی که با همه تلاش، از دریافت پیام دین حق بازمیمانند. این افراد در ادبیات دینی ما مستضعف خوانده شدهاند.
با تکیه بر این مبنا، انسانی که بنای زندگی خود را بر تسلیم در برابر حق گذاشته است، و با شناخت حق تسلیم آن خواهد بود، در هر صورت نجات مییابد. مسلمان باشد یا مسیحی یا به هر دین و آیین دیگر.
همین ماجرا در داخل یک مذهب نیز ساری و جاری است. دهها صاحب فتوا، فتوا میدهند و فقط یکی از آنها درست است و با این همه مقلدان همه آنها بری الذمه میشوند و مستحق ثواب بر کاری که معلوم نیست صواب بوده باشد.
معیار ثواب در اینجا صواب و صدق نیست. بلکه انگیزه اخلاقی فرد است که تعیین کننده نجات او است.
در نقطه مقابل میتوان ریاکاران و منافقان را به صف کرد که هر چند، به گزارههای صادق یک دین عمل میکنند، و بلکه مختصر اعتقادی هم دارند، با این همه بهرهای از ثواب ندارند. چون انگیزه آنها غیر اخلاقی است.
گروه اخیر، هر چند به گزارههایی صادق باور دارند و عمل میکنند، با این همه نجات نمییابند و گروه پیشین، با وجود بازماندن از حقیقت، نجات خواهند یافت.
اگر صدق گزارهای برای فرد ثابت شود و پایبند آن نشود، از آنجا که خلاف حکم عقل اخلاقی رفتار کرده است، مستحق مذمت خواهد بود. در واقع در این فرض نیز، آنچه فرد را از نجات دور کرده است، انگیزه اخلاقی و نیت اوست.
نتیجه ابتدایی این مقدمهها، آن است که صدق باورهای نقشی در نجات ندارد.
روشن است که مناقشه در هر یک از مقدمات این یادداشت میتواند جایگاه صدق را تغییر دهد. مثل آن که فرض کنیم دو فرد حق طلب، تمام تلاش خود را صرف کنند و یکی به علت شرایط محیطی به دین حق نرسد و دیگری به علت شرایط محیطی حق را دریابد، و در آخرت مقربتر و کامیابتر از اولی باشد. در این فرض میتوان بحث انحصارگرایی در صدق را جدی گرفت. ولی آیا خدای عادل با تکیه بر امری غیر اختیاری، چنین تفاوتی بین بندگان خود خواهد گذاشت؟
پرسش آن است که ثمره تقسیم تکثرگرایی به حوزههای صدق و نجات چیست؟ و صدق گزارههای مورد اعتقاد چه نقشی در نجات دارد؟ پاسخ این پرسشی میتواند راهگشای تکثرگرایی یا انحصارگرایی دینی در حوزه صدق باشد.