انتخابات چهاردهم و چند اشاره
انتخابات چهاردهم و چند اشاره
یک) در ستایش سیاستورزی.
انتخابات چهاردهم یک انتخابات ویژه بود؛ زودهنگام بود، بدون آمادگی ذهنی مردم برگزار شد، با کاهش مشارکت غیرقابل پیشبینی روبهرو شد، اکثر چهرهها تکراری بودند، و تبلیغات میدانی بسیار کم بود.
به نظرم این انتخابات که در مرحله دوم به افزایش مشارکت مردم همراه شده است، بیش از آنکه متأثر از کاندیداها و مناظرهها باشد، بسیار وامدار حضور دو سیاستمدار ویژه است؛ محمدجواد ظریف و محمدجواد آذری جهرمی.
این دو نفر فارغ از هر گونه پروتکل (آیینگان) از هیچ تلاشی نگذشتند و تا توانستند مایه گذاشتند. ظریف تعریف سیاستمدار را عوض کرد و به ما گفت که میتوان متفاوت بود. شهر به شهر رفت، سخنرانی کرد، عرق ریخت، هیاهو کردند، له و علیهش شعار دادند، خسته نشد و تا لحظه آخر ماند. در همه انتخاباتهای گذشته چنین پدیدهای ندیده بودم.
ظریف نشان داد سیاستورزی فقط ریاستکردن و شرکت در شورای عالی و کنگره حزب نیست. حضور در عرصه سیاسی هزینه دارد و اگر به جامعه مدنی، حزب، صندوق رأی و سیاستورزی عمومی باور داریم باید هزینه آن را بدهیم. سیاستمداران ایران با نوعی نگاه از بالا رهنمود میدهند و حداکثر پیامی در حمایت کاندیدای مورد نظر ارسال میکنند، ولی ظریف و آذری جهرمی از دو نسل متفاوت و با فاصله سنی بیش از بیست سال از یکدیگر، روشی تازه را بنیاد نهادند.
جامعه ایرانی دگرگونی بسیار یافته است. فناوریهای نو آگاهی و ارتباطات را گسترش دادهاند، نسل تازهای آمده است که با سنتهای گذشتگان رشد نکرده است، رد پای رویدادهای 1398 و 1401 در ذهن و زبان ایرانیان مانده است. راهبری نسل گذشته در دست نسل جدید قرار گرفته است و خانوادهها بیش از آنکه والدمحور باشند فرزندمحورند. برای این جامعه تازه روشی تازه باید یافت و جواد ظریف و جواد آذری این روش را پیش گرفتهاند.
دو) تماشای بازیهای لیگ دسته دو
در همان روزهای نخست برای دوستان نوشتم که ما شاهد مسابقات لیگ دسته دو سیاست ایران هستیم، در حالی که این همه بضاعت ما نیست. این چینش نامزدها نتیجه روش غیرقابل دفاع و غیرعقلایی حاکم بر ارزیابی صلاحیتهاست. اگر بتوان محمدباقر قالیباف و تا حدودی پورمحمدی را در لیگ برتر سیاست ایران قرار داد، دیگر نامزدها را باید روی نیمکت میدیدیم نه وسط بازی. مایه افسوس است اگر بعد از 45 سال حکومت جمهوری اسلامی و گذشت دستکم سه نسل از مدیریت کشور، سرمایهمان برای ریاست جمهوری همین افراد باشند.
سه) در ستایش ادب
در مناظره بین دو کاندیدا در مرحله دوم، ادب دکتر سعید جلیلی بسیار به چشم آمد. حتی در مناظره دوم که گویا اطرافیانش گفته بودند لازم نیست این همه مبادی آداب باشی، باز هم جلیلی مؤدب بود و شخصاً نسبت به ادب او غبطه خوردم و آرزو کردم که کاش میتوانستم مثل او باشم.
چهار) پزشکیان
پزشکیان هفتاد سال دارد و جلسه تفسیر نهجالبلاغه برگزار میکرده است. تصویری از یک انقلابی دهه چهل و پنجاه؛ دانشآموخته علوم فنی و تجربی، مذهبی و علاقمند به متون اصلی دین (قرآن و نهجالبلاغه). نسلی که در فضای سخنرانیهای بازرگان و شریعتی و ... رشد کرده بودند. نسلی که خودشان میخواستند از روی متن مقدس دین بفهمند و دین را پیاده کنند؛ پروتستانهای ایران شیعی. نسل دینِ سیاسی، نسل پیوند دین و علم، و برداشتهای روبنایی و غیرحوزوی از متن دین. نسل سادهزیست، نسل نخوردن و چشم بستن بر لذتهای دنیا و همراهی با محرومان، نسل آجر بالا انداختن برای محرومان، نسل جهاد سازندگی، نسلی که علی(ع) اسطوره ذهن و زبان او است. پزشکیان این نسل را دوباره تصویرسازی کرد.
پنج) تفاوت تشییع جنازه و رأی
در سال 1398 که حاج قاسم شهید شد، تشییع او در تاریخ ایران ثبت شد، ولی اندکی بعد در انتخابات مجلس یازدهم نتیجهای ناامیدکننده به بار آمد. اما کسی سعی نکرد تفاوت حضور در تشییع جنازه را با حضور در انتخابات فهم کند. در سال 1403 هم تشییع جنازه رئیس جمهور فقید مرحوم رئیسی، گروهی را به این گمان انداخت که گویا میتوانند با تکیه بر آن حضور میدانی، بذری بکارند و حاصلی درو کنند! ولی نتیجه دور اول انتخابات باز هم نشان داد تشییع جنازهای که آمارش را با چشم و تصویر دوربینها محاسبه کنند ربطی به صندوق رأی ندارد.
شش) شمارش آرا در مرحله نخست یک گمان سیاسی را نیز باطل کرد: اگر مردم کمتر رای بدهند جناح اقلیت رأی میآورد. روشن شد اقلیت حتی در اقلیت هم اقلیت است.
تحلیل نتایج انتخابات گوناگون ایران نیازمند بررسیهایی بس ژرفتر از دانش دستاندرکاران سیاست ایران است. و متاسفانه گویا تا اطلاع ثانوی نباید منتظر تغییری از این جهت باشیم.
پ ن 1: این یادداشت را وقتی مینویسم که انتخابات هنوز تمام نشده و نتیجه آن مشخص نیست.
گاهنگاشت 114 (https://t.me/MKHAGHANIFAZL)