ایران و تراژدی
اصطلاح انسان پرومتهای به افسانه پرومتئوس باز میگردد؛ پرومتئوس کسی است که آتش را از خدایان می دزدد و به ژرف ترین معنا با آنها در میافتد. ... یعنی گونهای خودنمایی بشری در برابر خداوند که با دوره نوزایی در غرب ظهور میکند و برجسته ترین ویژگی فهم انسان جدید غربی از خودش به شمار میآید.
اما در فرهنگ ایرانی – چه در دوره زرتشتی و چه در دوره اسلامی- ... هیچ نوشتهای درباره مفهوم سرپیچی انسان علیه خداوند در این دیار نمییابیم. شنیدنی است که هم در زبان عربی و هم در فارسی واژهای برای «tragedy» نداریم و امروزه خود تراژدی را به کار میبریم. چرا این واژه در زبان فارسی نیست؟ ما برای آنچه از زبان یونانی ترجمه میشد معادلهای بسیاری داریم و زبان فارسی بسیار غنی است. دلیل این امر آن است که مفهوم تراژدی یونانی با نبرد انسان علیه خدایان و علیه سرنوشت سر و کار داشت چنان که در نمایشنامههای بزرگ یونان میبینیم. اتفاقی نیست که ما این واژه را در فارسی نداریم عقیده به این که انسان میتواند در برابر خدایان و در برابر خداوند سر به نافرمانی بگذارد چیزی است که با جهان بینی ایرانی یکسره ناسازگار است. در هیچ کدام از ادیان ایرانی پیش از اسلام ، یعنی آیین زرتشت، مانویت، و بعدها تفسیر زروانی از آیین زرتشت، و آیین مزدک تا آن اندازه که این ادیان را میِشناسیم، میدانیم که در آنها اثری از مفهوم پرومتهای نیست. آرمان کیومرث یا انسان ازلی در مقام الگوی بشر همواره با فرمانبرداری از خداوند و اهورامزدا همراه بود.(ص 212)
برشی از کتاب در جستجوی امر قدسی، گفت و گوی رامین جهانبگلو با سید حسین نصر. که این روزها مشغول خواندنش هستم.