سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حکمت رد صلاحیت ها

از مَثَل‌های رایج  بین ایرانیان آن است که «الخیرُ فیما وَقَع»، یا این که «شاید حکمتی در آن باشد»!. کارکرد رایج این جملات و امثال آن نوعی تسلابخشی پس از شکست‌ها و حوادث تلخ است. ولی به گمان من به حُکمِ‌ آن‌که تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیز‌ها! این مثل هم چندان بی اصل و نسب نیست و تجربه‌ی زیسته مردمان، فراوان از تلخی‌ها میوه شیرین برداشت کرده است، هر چند که در همه موارد چنین نبوده است. این شیرینی‌ها گاه ناشی از امور غیرقابل پیش‌بینی و گاه وابسته به کنش‌های آگاهانه شکست‌خوردگان است.

ماجرای احراز صلاحیت نامزدان ریاست جمهوری سال 1400 هم می‌تواند نمونه‌ای از تلخی‌هایی باشد که از آن شیرینی تراوش کند. شاید نخستین میوه این ردّ صلاحیت و چینش خاص نامزدها، گلایه عمومی و گسترده سیاست‌ورزان ایرانی اعم از چپ و راست و میانه و اصول‌گرا و  غیر آن است. دست‌کم پرسش از این که چرا چنین شد، ذهن و زبان بسیاری را پر کرده است. دلخوشی دوم، اعتراض یکی از فقهای امروز شورا به فرایند احراز صلاحیت‌ها و نامه یکی دیگر از حقوق‌دانان گذشته شورا در همین مورد است. حتی اگر انگیزه این دو معترض دفاع از دوستان خودشان باشد، دست‌کمشان نباید گرفت. اگر این دو اعتراض در کنار استعفای چندین سال پیش آیت آلله استادی از شورا دیده شود، ‌آنگاه می‌توان به گشوده شدن روزنه‌ای برای نقد آشکار و همه‌جانبه و عالمانه نظارت استصوابی امیدوار بود.

از همین رهگذر می‌توان به کنشی اندیشید که حکمت این رد صلاحیت ناشیانه را افزون کند. اهالی مطبوعات به مدد بازماندگان از نویسندگان قانون اساسی و سابقین از اعضای شورای نگهبان، اعم از فقیه و حقوقدان می‌توانند نقد نظارت استصوابی را به یک مباحثه در رسانه‌های کشور تبدیل کنند. و برای رفع این روش معیوب، چاره‌ای پیشنهاد کنند. اقناع عمومی کنشگران سیاسی و فرهنگی کشور وظیفه اهالی رسانه است.

لینک یادداشت در کانال تلگرامی گاه‌نگاشت