توجه: این یادداشت بر اساس آموزههای دین اسلام نوشته شده است.
میدانیم که:
خشونت و رفتار خشونت آمیز، هم از متدینان صادر میشود هم از غیر متدینان.
متدینان خشونتورز در موضوعات غیردینی هم گاه رفتاری خشن دارند.
گاه خشونت ورزی متدینان با نام وشعار دینی است بدون آنکه انگیزهای دینی داشته باشند.
گاه خشونت متدینان در موضوعات دینی است.
گاه خشونت ورزی متدینان با انگیزه دینی است.
سه دسته نخست از خشونتورزان خارج از موضوع این یادداشت قرار میگیرند. البته تفکیک گروه سوم از متدینانی که انگیزه دینی دارد در عمل غیر ممکن مینماید و خشونت ایشان نیز به هر حال به پای دین نوشته میشود. ولی چون این یادداشت ناظر به ریشهیابی خشونت دینی است، طبعا باید این گروه را خارج از بحث دانست.
و نیز میدانیم که:
در آموزههای دینی توصیه به رفتارهای قهرآمیز و برخوردهای خشن وجود دارد.
روشهای خشونتبار، «بخشی» از روشهایی است که در آموزههای دینی چون اسلام وجود دارد.
دین همیشه و همه جا به خشونت توصیه نمیکند.
دین در بسیاری موارد به عدم خشونت و مسامحه و مدارا توصیه میکند.
دین هشدار میدهد که مبادا با شعارهای دینی و با نام دفاع از دین خشونت بیجا داشته باشید. در واقع دین در برخی موارد از خشونت نهی میکند.
پرسش این است که؛
چرا برخی دینداران با انگیزه خالصانه دینی رفتاری خشن از خود بروز میدهند که در دین نیست؟
چرا برخی باورمندان به دین مرتکب رفتار خشونتآمیزی میشوند که مورد نهی دین است؟
چرا برخی از متدینان فقط بر بخشهایی از آموزههای دینی تأکید میکنند که چهرهای خشونتبار دارند؟
پاسخهای احتمالی عبارتند از:
برخی از دینداران اطلاع کافی از آموزههای دینی ندارند و نسبت به بخشهای دیگر تعالیم دینی آموزش ندیدهاند.
برخی از متدینان درباره اهمیت موضوعات دینی با دیگران اختلاف دارند و بخشهای مستلزم خشونت را مهمتر یا بسیار مهمتر و غیر قابل اغماض میدانند.
برخی دینداران اهل خشونت گرفتار مکر نفس شدهاند و بر اثر فریب هوای نفس و شیطان، آمال غیر دینی خود با عنوان دین والبته با انگیزه دینی پیگیری میکنند. این گروه البته متوجه رفتار خود نیستند هر چند اگر در خود تأمل کنند و رفتار خود را تحلیل کنند متوجه این اشتباه خواهند شد.
گروهی دیگر اصولا انسانهای خشن هستند و در همه تعاملاتشان از روشهای تند و قهرآمیز استفاده میکنند. برای ایشان تحلیل و تبلیغ و ترویج دین و دفاع از باورهای دینی هم طبیعتا در خارج از این قاعده نخواهد بود.
گروهی دیگر، هر چند خود انسانهایی خشن نیستند ولی با نگاهی که به انسان و جامعه دارند معتقدند که هر گونه اصلاح در جامعه و تثبیت آموزههای دینی بدون خشونت، امکان ندارد یا موفقیت کمتری دارد. این گروه احتمالا تحت تأثیر حکومتهای استبدادی و نیز رفتارهای خشونتآمیز مخالفان دین به چنین تحلیلی رسیدهاند.
ولی به نظر میرسد همه این متدینان در یک نکته مشترک هستند و آن این که گوهر اصلی دین و یا هدف حکومت دینی را لااقل در بعد اجتماعی، دین و ظواهر شریعت میدانند نه ایمان.