در عالم دینشناسی و شناخت اسلام در مقابل عدهای که عقل محورند و فلسفی میاندیشند گروهی هم هستند که نامشان تفکیکی است و میگویند باید بین فلسفه و عرفان و قرآن تفکیک قائل شویم و الخ...
یک زمانی از ملکیان خواندم که بین سه دین باید تفکیک قائل شد: دین (الف) و دین (ب) و دین (ج) که منظور از هر کدام چیست بماند. در کتاب مبانی کلامی اجتهاد هم تفکیکی نزدیک به همین معنا مطرح شده است.
چند وقت پیش هم عماد افروغ تعبیری به کار برده بود با عنوان شبه فتوا که خیلی پسندیدم.
تا جایی که یادم هست منظور ملکیان از دین (ب) تفسیر عالمان از دین و منظورش از دین (ج) دین رایج بین مردم بود.
من تفکیک جدیدی را هم لازم میدانم. این تفکیک در همان دین (ب) معنا دارد. با این توضیح که عالمان دینی دست کم سه گونه برخورد با آموزههای دینی دارند. یکی تفسیری رسمی که از دین میدهند و در فقه میشود فتوایشان.
ولی همین عالمان دینی گاه و بلکه بیش از گاه سخنانی میگویند و نظراتی میدهند که در مقام فتوا حاضر نیستند همان را بگویند. مثلا علمای ما همه از تفکیک جنسیتی دفاع میکنند ولی فتوا نمیدهند که بودن یک زن و مرد همکار نامحرم در یک اتاق حرام است. در مقابل نشان دادن تصویر حضرت اباالفضل (ع) در سریال واکنش نشان میدهند ولی همان را تحریم نمیکنند.
همین عالمان دینی فتوایی درباره مقدار پوشش زن و حجاب میدهند ولی در بسیاری موارد خانوادهشان بسیار پوشیدهتر از حد واجب حجاب هستند. میشناسم کسانی را که به خواستگار اجازه دیدن دختر را نمیدهند ولی در مقام فتوا حتی دیدن موی دختر را با پوشش نازک مجاز میدانند و بلکه گاه بیش از آن را.
همین عالمان دینی بسیار علاقمند و اطرافی و مرید دارند که ذهنشان انباشته از باورهای غیرمستند است ولی عالمان دینی با این باورها به نوعی مماشات میکنند. و این مماشات در دراز مدت رنگ دین میگیرد. خیلی سال پیش به دوستی گفتم که شهید مطهری داستان حضرت رقیه را قبول ندارد (تازه حماسه حسینی را خوانده بودم) گفت این که نمیشود من دیدهام فلان مداح در حضور رهبری این روضه را خوانده و ایشان چیزی نگفتهاند.
بماند که گاه همین عالمان دینی از سر تسامح یا هر چیز دیگر خودشان هم به این باورهای غیرمستند عمل میکنند و دامن میزنند. خواب حجت نیست ولی بسا عالمان دینی که به خواب استناد میکنند و فراوانتر از آن به نقلها ضعیف از این و آن.
حالا اگر دامنه عالمان دین را از مراجع و مفسران نامآور کمی گستردهتر ببینیم و به امام جمعه و منبری معروف ... سرایت بدهیم حدیث مفصل ماجرا خود را از پس این مجمل نمایان خواهد کرد.
اینها را گفتم که بگویم بخشی از سوالهایی که در این ده یازده سال پاسخگویی به سوالات دینی دیدهام ناشی از عدم تفکیک بین این موارد بوده است. و فراوان بوده است که تلاش من برای این که مخاطب را قانع کنم که آنچه میتواند حجت باشد فقط همان فتواست به جایی نرسیده است.
اگر شرط اصلاح طلبی دینی تفکیک بین دین و معرفت دینی باشد این تفکیک مکتب نیز از لوازم بایسته آن است.