• وبلاگ : بر بساط نكته‌دانان...
  • يادداشت : اشتباه ولي فقيه؟
  • نظرات : 1 خصوصي ، 22 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    اگر انشاالله قابليت هدايت به راه راست و رهايي از شيطان نفس و توبه و استغفار از خيانت هايي که تاکنون به جهت تحريف حقايق و ايجاب دين گريزي و بلکه اسباب انزجار ملت از تشيع را داشته ايد داريد خدا هدايتتان فرمايد و اگر خداي ناکرده مشمول آيات حقه خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ هستيد واي بحال ملت مظلوم
    اتقواالله
    پاسخ

    ان شا الله که همه هدايت شويم.
    + هاتف 


    سلام

    آخرين مطلب كه اشتباهات استراتژيك خود را به مقدسات پيوند نزنيد را نفهميدم چه ارتباطي به مطالب فوق دارد؟

    پاسخ

    مطلب خيلي قديميه خيلي تو ذهنم نيست. ولي اين بياني كه ايشون كردند در واقع به اينجا مي رسه كه همه كارها رو درست جلوه بده بعد هم بگه كه لطف اينو اقتضاء مي كنه و ماها نمي فهميم.
    نظرات اين پست را خواندم. دو چيز ناراحتم کرد اول اينکه چقدر حرف فهماندن به اين متدينانِ حامي حکومت سخت است (تو گويي همه دچار نوعي توهم توطئه‌اند) دوم از نظر آقاي رنجبريان ناراحت شدم، خيلي. اگر اينان معتقدند بايد اين نظرات را که براي اصل دين خطرناک هستند سرپوش گذاشت و به نقد نکشيد، قرار است "خنجرشان" را در کدام روز مبادا بيرون بکشند؟
    + سيد ناصر موسوي 
    سلام
    يه چيزي براي ماه رمضون بنويس دلمون پوسيد


    «ديديم که مي‎شناسيمش..و تصويرش را از پيش در خاطر داشته‎ايم. ديديم که مي‎شناسيمش، نه آن سان که ديگران را...و نه حتي آن سان که خود را. چه‎کسي از خود آشناتر؟... آن صورت ازلي را چه‎کسي بر اين لوح قديم نقش کرده بود؟ مي‎ديديم که چشمانش فاني است، اما نگاهش باقي، مي‎ديديم که لبانش فاني است، اما کلامش باقي. چشمانش منزل عنايتي ازلي و دهانش معبر فيضي ازلي و دستانش... چه بگويم؟ کاش گوش نامحرمان نمي‎شنيد!»
    + ح ب 

    حاجي اينا چي ميگن؟؟؟ منكه واقعن شدم از چي دفاع ميكنن؟؟ به چيچي تو حمله ميكنن؟؟ چرا عقلشون رو كار نميندازن... من واقعن از خودم شدم... نمي دونم چي بگم؟؟؟؟ اون رفيقت راست راست ميگه حق نبايد گفت جز زير لحاف!!! كاش يه اتفاقي مي افتاد...

    + خسروي 

    تو به نادر آمدي در جان و دل
    اي دل و جان از قدوم تو خجل..

    نظري هم ندي لامشکل..برادر

    ...............................................

    اما در رابطه با اين پست تان هم که حرکت برروي لبه تيغ است که هم مي تواند ثمره علمي براي اهل نظرداشته باشد و هم مي تواند منشا خطر براي کساني که اهل دقت کافي نيستند و احتمالا هم دلگيري هايي از اين نظام و رهبري دارند باشد تعريض و تعرض هايي داشتم که بگذار به وقت دگر..

    پاسخ

    ما منتظر الطاف شما هستيم. تعريض و تعرضتان را حداقل اين است كه مي‏شنويم يا مي‏خوانيم


    سلام

    اول اينکه اين مطلب اخيرتان در باب عصمت ولي فقيه انصافا خواندني بود. سپاس و امتنان

    دوم انکه در باب کامنتي که در وبلاگ اينجانب گذاشتيد عرضه بدارم در وظيفه ما ترديدي ايجاد نمي کند اما روي اين مطلب با کسي است که تماميت اين انقلاب را با انقلاب حضرت مهدي پيوند مي زنند. اين مطلب درواقع تلاش است تلنگري باشد براي انها

    سوم انکه جالب بود که طلبه هستيد اما از فوکو و نيچه مطلب گذاشته ايد. کتاب مراقبت و تنيبه فوکو را حتما بخوانيد. اون بخشهاي اولش يه استدلالهاي جالبي داره که مي توانه مورد استفاده مخالفان اعدام قرار بگيره براي شما که حوزوي هستيد مي تونه چالب باشه

    چهارم اينکه زحمت کشيده ايد و مرا لينک داده ايد. متقابلا شما را لينک دادم

    من از بخش پاياني سخنان شما و معناي عصمت استراتژيك و مأخذ سخنان آيت ا... يزدي گمان بردم كه نوشته سياسي است:
    "در واقع خداوند ضمانتي براي حفظ ما و نظام جمهوري اسلامي نداده است. بي خود اشتباهات استراتژيک خود را به مقدسات پيوند نزنيم."
    كه اگر اين‌طور نبوده عفو نماييد!
    ضمناً من هم مدعي نيستم كه خداوند ضامن حفظ ايرانيان و آيين و مسلكشان است. ولي در حال حاضر كشور ايران نماد يك حكومت اسلامي است كه سعي دارد زمينه را براي ظهور منجي بشريت مهيا نمايد و بي‌گمان در اين مسير شامل الطاف بي‌دريغ حق تعالي است!

    پاسخ

    والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلناياري حق به هر كسي كه در مسير حق گام بردارد خواهد رسيد انا لننصر رسلنا . ان تنصروالله ينصركم

    ما هم قبول داريم كه ولي فقيه ممكن است اشتباه كند ولي به نظر من ايشون مي‌خواستن بگن استمداد الهي و مهدوي مانع انحرافات و كج‌روي‌هاي بزرگ در كشور امام زمان (عج) ميشه.
    در مورد بني صدر: قسم تاريخي امام خميني (ره) در نامه عزل آقاي منتظري در تاريخ 6 فروردين ماه 68 که تاکيد کردند: "و الله قسم، من راي به رياست جمهوري بني‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذيرفتم." و مگر مي‌شد رأي مردم را آنهم در اولين روزهاي انقلاب مصادره كرد؟

    در مورد مسايل ديگر هم مي‌توان گفت شايد برخي كج‌روي‌ها براي رشد سطح افكار عمومي جامعه شكل گرفته. به‌عنوان مثال در جريان مشروطه فهميديم كه نمي‌توان به روشن فكران غرب‌زده اعتماد نمود.

    سخن پاياني: اون‌طور كه من متوجه شدم شما مي‌خواهيد اثبات كنيد حمايت‌هاي رهبري از دولت اشتباه بوده. ولي ميزان حال فعلي افراد است. حمايت‌هاي ايشان در هردولتي وجود داشته اما برخي افراد عامداً يا سهواً مسير انقلاب را عوض كرده بودند.

    پاسخ

    من اصلا سياسي حرف نزدم و به هيچ اتفاق سياسي به خصوص در ايام خودمان نظري ندارم. متاسفانه روزگار ما روزگاري است كه همه چيز سياسي فهميده مي‏شود. بحث من نظري است. و چنان كه تاكيد كرده‏ام معتقدم خداوند تنها عهدي كه در مورد دين دارد و مي‏توان ثابتش كرد حفظ اسلام است نه لزوما در ايران و نه لزوما دين ايرانيان. همه ما هم كه منحرف شويم به تصريح قرآن بر دامن كبرياش ننشيند گرد. اصلا اين چه دردي است كه ما معيار فهم اين مسائل را انقلاب اسلامي ايران قرار داده ايم؟ مگر فقط ما مسلمانيم؟ معيار در اين بحث فقط حفظ اصل اسلام است و خداوند حفظ آن را ضمانت كرده ولي اين كه در كجا و به دست چه كسي؟ از قاعده لطف چيزي در نمي‏ايد. همين


    در سستي آن خطابه ها شک ندارم اما در روا بودن اين صراحت مرددم مخصوصا وقتي کامنتها را ديدم. فرض کنيد مخالفان (در حد عناد) زيادي داريد و دوست ناداني شما را در حضور مخالفان، حضرت آيت الله خطاب کند و ناقدي هم به حق متذکر شود که ايشان آيت الله نيست و بعد هم توضيح و شاهد مثال و ... همه اينها در برابر ديدگان مخالفان معاند شما. احتمالا در آن شرايط روش نقد آن ناقد را نپسنديم هر چند که نقدش صحيح باشد. فلا تشمت به الاعداء ...

    نيک ذکري تو از بر کرده اي

    ليک سوراخ دعا گم کرده اي

    پاسخ

    سلام و خيلي خيلي ممنونگمان مي‏كنم مشكل وقتي زياد شد كه آينده نوشته را منتشر كرد. كه خودم هم در درستي اين كار شك داشتم ولي نه از جهتي كه شما اشاره كرديد. من دغدغه‏ام شخصي بود/ بمانددرباره اصل انتقادتان كه خودم هم احتمال مي‏دادم چنين وضعي پيش بيايد و حتما عده‏اي كه خوش ندارم خوششان خواهد آمد و برعكس برخي كه خوش دارمشان دلگير خواهند شد. ولي فارغ از اين كه اين نوشته چقدر اثر دارد يعني يناي دفاع ا زكارم را فعلا ندارم اصل سخنم با شما اين است كه واقعال از دست مصلحت دلگيرم و خسته. آنقدر حقيقت در طول زندگي‏ام در پاي مصلحت قرباني شده كه ديگر خيلي پرواي خوش آمدن يا نيامدن ندارم و دلم مي‏خواهد گاهي و فقط گاهي حقيقت را بدون نگراني از مصلحت بگويم. اميدوارم اگر تقصيري كرده‏ام خداوند خط رحمت خويش بر آن بكشد و خود مي‏داند كه خواسته‏ام تضعيف دين و حكومت ديني نيست اما درشت گويي كساني را بر نمي‏تابم / به نصايح خيرخواهاني چون شما بسي نيازمندميا علي مدد

    هيچ کس قفل بدون کليد نمي سازد

    خداوند نيز هيچ مشکلي را بدون راه حل نميگذارد

    ******************

    قرار بود تو پروردگار باشي و من بنده!
    اما من بت ساختم از هر آنچه که نيازم را برطرف ساخت
    اما تو پروردگار ماندي.......همچنان!
    و من غافل از آنکه مسبب الاسباب توئي.....


    خداوندا! همه چيز را همانگونه که هستند به من بنما!


    منتظر حضور و نظراتتون هستم


    به اميد ظهور
    + آخرين مجرد 
    سلام مطلب جالب و بجايي بود.سوال اين است که چرا کس ديگري از علما در حوزه به اين حرف واکنش نشان نداده تا الان؟؟
    + سجاد 
    ممنون که منت گذاشتيد جواب داديد.
    اول من مدير شبکه هستم و اين چيزهايي هم که گفتم استدلال خودم هست که مي خواهم با ضميمه سوال شما به عالمم نشون بدهم تا ايشان دقيقاً حجت را براي من تمام کنند. حالا ضمن اينکه از اينکه وقت شما رو ميگيرم معذرت ميخواهم . از شما استدعا دارم درباره اين مطلب هم که باز از نتيجه گيري هاي خودم است نظرتون رو بدهيد.
    ممنونم از حوصلتون.
    پاسخ

    خواهش ميكنم كاري نكردم/ از اين بحثها استقبال مي‌كنم ولي روشن است كه در اين جاي محدود نمي‌توان به خوبي بحث ‌ها را تبيين كرد
    + سجاد 
    از نظر من :

    1- هر انساني غير از معصومين (ع) امکان خطا و اشتباه براشون متصور هست.

    2- با تجربه ترين و ماهر ترين افراد متخصص (مثل جراح مغز) هم امکان اشتباه و خطا برايشان متصور است در حرفه اش،ولي قطعاً ضريب اشتباهش به اندازه من در کار جراحي و يا يک جراح تازه کار نيست.

    که اين ضريب پايين و نزديک به صفر هم ناشي از دلايلي از جمله (تجربه، علم و ...) هست.

    مي رسيم به مشخصات آورده شده براي رهبر در قانون اساسي که جهت اختصار به اصل 5 و اصل 109 مراجعه فرماييد.
    توجه داشته باشيد:
    الف) مانند همان مثال بالا که عرض شد در اينجا هم کسي که داراي شرايط آمده در قانون اساسي باشد خوب درصد خطايش به مراتب پائين هست .اما هنوز ممکن الخطا هست. حالا اين امکان خطا رو هم چون يک آدم( با شرايط آمده در قانون اساسي براي رهبر) يک انسان متقي هست خوب اين معلومه که خيلي جاها هم امداد غيبي کمکش مي تواند بکند و خيلي جاها مي شود چه تکويناً و يا ... از انحرافات بزرگ و يا اشتباهات و خيلي ديگر از مسائل ولي فقيه و حکومتش را بيمه کنند که بارها امام از اين مسئله بعنوان الطاف خفيه نام بردند.
    و بارها شده که در علن و چه در خفا و با تضرعاتشان نسبت به حضرت ولي عصر (عج) و خداوند طلب کمک و امداد داشته اند .

    ب) همچين آدمي که هم متقي باشد و هم اهل مسئلت از خدا باشد اگر خدا دستش را بگيرد ايراد ندارد.چنانکه يک روز موسي(ع) يک جور تائيد کرد و روز ديگر موسي(ع) را يک جور مدد و تائيد کرد و رسول گراميمان (ص) را جور ديگر و با معجزه و مدد و تائيدي متفاوت. به هر حال سنت الهي بر اين است.
    باز هم نمي گويم ولي فقيه معصوم هست ها.اشتباه نشه . من فقط ميگويم ميتواند مانند اين آيه که يوسف بخاطر تقواي الهي و عدم قبول کامجويي زليخا مشمول اين رحمت خدا شد که در آيه 24 سوره يوسف بيان شده است: "اگر برهان پروردگار را نمي‌ديد- قصد وي مي‌نمود! اينچنين کرديم تا بدي و فحشا را از او دور سازيم؛ چرا که او از بندگان مخلص ما بود!"
    خوب ما اين هم آيه در قرآن داريم که:"" اي کساني که ايمان آورده‌ايد! اگر (آيين) خدا را ياري کنيد، شما را ياري مي‌کند و گامهايتان را استوار مي‌دارد.""(محمد – 7) و يا ""و هر کس تقواي الهي پيشه کند، خداوند راه نجاتي براي او فراهم مي‌کند.""(طلاق – آيه 2)

    ممنونم باز هم از شما برادر بزرگوار
    پاسخ

    فكر مي كنم پاسخ را روشن گفته‌ام. كسي مدعي نشده خدا كسي را كمك نمي كند. منكر امكان و وقوع امداد الهي نيستيم. حتي در مورد انسان هاي عادي.بكله بحث لزوم اين راهنمايي است. كه دليلي بر آن نداريم بلكه تمام تاريخ نشان مي‌دهد كه در موارد فراواني بزرگان تصميمات اشتباه گرفته‌اند كه شمردن آنها خودش نيازمند يك كتاب است. بنابراين نبايد ادعاي عصمت كسي را بكنيم و راه نقد تصميمات مسولين بايد باز باشد
       1   2      >